|
مانی
یک دزدی بیشرمانهی دیگر در اینترنت
تاريخ نگارش :
۲۶ ارديبهشت ۱٣٨۵
|
|
میرزاآقاعسگری (مانی)
یک دزدی بیشرمانهی دیگر در اینترنت
بارها پیش آمده است که افرادی، شعر یا نوشتهای از این نگارنده را دزدیده وبا اندکی تغییر با نام خود نشر دادهاند. این کار، پیش از راه افتادن اینترنت هم پیشینه داشت اما با فراگیر شدن اینترنت، این کار فزونی یافته است. من شماری از این دزدیها را گردآورده بودم تا یکجا منتشر کنم اما سرانجام از آن کار خودداری کردم، چرا که کپی هرگز با اصل برابر نخواهد نشست و کسی که شعر یا ایده یا متنی را میدزد و با نام خود منتشر میکند، از همان آغاز نشان میدهد که خود توانائی آفرینش ندارد. اما در سالهای اخیر، دزدهای ادبی با چراغ و یا در روز روشن ودر برابر دید همگان به دزدی میآیند و شعر و نوشته ای را همانگونه که هست و بی کم و کاست از دیگران میدزدند و با نام خود منتشر میکنند. یافتن همهی این دزدیها کاری ناشدنی است. چگونه میتوان در میان میلیونها سایت اینترنتی به دنبال سارقان فکر و اندشه و آثار دیگران گشت؟
امروز یکی از خوانندگان نوشتههای من، با گذاشتن خبری در سایت نویسا از دزدی تازهی خانمی با نام شیما یا شیوا خبر داد. رفتم و سایت این خانم را با نام ( فریاد بیصدا ) دیدم ، و دیدم که بخش نخست جستار «زبانشناسی مردمی باژگونه» را کش رفته و با حذف نام این نگارنده در سایت خود با نشانی
http://www.shima.blogspot.com /
گذاشته است. البته چند واژه ی زشت و وقیح از خود را هم در جاهائی از متن گنجانده است.
فکر میکنم بزودی ایجاد یک ستون تازه در سایتهای اینترنتی با نام «بخش سرقتای ادبی در اینترنت» برای همهی سایتهای جدی ضروری گردد!
پیشترها، اگر کمترین همانندیهائی میان دو اثر ادبی پیش میآمد، منتقدین ادبی انگشت روی آن میگذاشتند و میگفتند فلان شاعر در این یا آن شعر تحت تأثیر آن یکی شاعر قرار گرفته است. یا دست کم از «توارد ادبی» سخن میگفتند. اما با روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران و رواج رشوهخواری و دزدی در ابعاد ملی و عادی شدن «بزن و ببر»، دیگر باید فاتحهی اخلاق ایرانی و وجدان ادبی در ایران را خواند (البته که این سخن، دربرگیرندهی همهی ایرانیان نیست.). نوشتم ایران، چون سایت شیوا از قرار معلوم در ایران منتشر میشود و دارندهی آن ساکن شمال تهران است
حالا شما بگوئید، باید ستون «سرقتهای ادبی و اینترنتی» را باز کنیم یا نه؟!!