|
مانی
م. کاوه:جز زمزمه ی مانی پاینده نمی ماند
تاريخ نگارش :
۱۴ اسفند ۱٣٨۵
|
|
شاعر ارجمند م. کاوه از ایران غزلی روان و گویا خطاب به نکبت سلطانی شیخ های حاکم بر ایران فرستاده اند که می توان از آن سرودی ستم ستیز ساخت. با سپاس از مهر یشان، این غزل را برای دوستداران ایران در اینجا منتشر می کنم.
م.کاوه
این روح زمستانی پاینده نمی ماند.
این نکبت سلطانی پاینده نمی ماند
این فصل پریشانی پاینده نمی ماند
این مشعل آزادی خاموش نمی گردد
این شام ستمرانی پاینده نمی ماند
سگهای شما همدست با یک گله گرگ مست
این شیوه ی چوپانی پاینده نمی ماند
گیرم که سلیمانی – ساطور نمی دانی
این تخت سلیمانی پاینده نمی ماند
تو یار مرا کُشتی در یک شب توفانی
این شنعت پنهانی پاینده نمی ماند
بس کن دگر ای قدیس!؟ اینقدر سخنرانی؟
جز زمزمه ی مانی پاینده نمی ماند
تا بوی بهار آید این پنجره را وا کن
که این روح زمستانی پاینده نمی ماند.
دی ماه ۸۰ م.کاوه- ایران