|
مانی
دوست من، کرونا !
تاريخ نگارش :
۱۹ فروردين ۱٣۹۹
|
|
میرزاآقا عسگری مانی
نخستین ویژهگی کرونا این است که دیده نمی شود اما وجود دارد عینهو «جن و خدا» اما واقعی ها! از موهوماتی با نام الله یا خالق، قویتر و عادلتر است. درهمه جا حاضر، و ناظر اعمال ما است چه در توالت، چه در رختخواب، و چه در کاخ شاهان و زورگویان و حتی روی دانهی انگوری که به دهان می بریم. بزرگترین دشمن روحانیت و الله است چون هم خودشان را می زند هم ایدئولوژیشان را. بزرگترین دشمن کتابهای دینی، اوراد و ادعیه است. گرچه تا کنون کشتن دینستیزان و خداناباوران آسان بود اما کشتن این کوچولوی دوران اصلا آسان نیست حتی برای بزرگترین دیکتاتورها یا پاپ یا مجتهد و فقیه. این دوست نازک نارنجی من،هم دین را به چالش کشیده هم علم را و هم عزرائیل را. توانسته نیمی از مردم جهان را در زندان (قرنطینه) کند و خودِ آنان را مسئول نگهبانی، شکنجهی روحی، آشپزی و کابوس خودشان کند. به کسی هم بابت این وظیفه های سنگین حقوق نمی دهد حتی با باج گیرها و گنده لاتهای دولتی یا دینی هم در حال نبرد تن به تن است.
دوست من، کرونا دشمن من هم هست. چون دوست و دشمن نمی شناسد. نخستین قاضی بی طرف دنیا است. مرا در قفس خودساختهام زندانی کرده، باید با ترس و لرز بروم نان و دانه ای بخرم و دزدکی برگردم! دور و برم می چرخد و هرچه می کوشم نمی توانم از خودم دورش کنم. هی دور خودم می چرخم و خطاب به این کوچولوی ورپریده می گویم:« یا بکُش یا دانه ده یا از قفس آزادکن!»
دوست من کرونا جنگجو و همسنگر من هم هست. دانشمندان و فیلسوفان همه در این سنگر گرد آمدهاند و داریم درجنگی جهانی و آخرزمانی در برابر جهل می جنگیم. نشانه گیری کرونا حرف ندارد! حتی به «اولاد پیغمبر» و به گنده لاتهای منبری و مسجدی و لشکری و کشوری هم رحم نمی کند.گاهی فکر می کنم نکند کرونا آن روی سکهی بیگ بنگ است!
امروز در گوشم زمزمه می کرد: «شاعر! حیف که زنده نخواهی ماند تا ببینی دنیای پس از تو چقدر زیباتر خواهد بود!»