|
این مردم غبارگرفته چه می گویند؟ اینجا، با باورهای کاهگلی، در برجهای بلاد از برج العرب تا میلاد، لابلای دزدها، معمم ها و مقبره ها در پی چیستند؟ به من بگو اینها کیستند؟ این خلیفه، با هزار و چهارصد چروک برپیشانی، با این همه چرکابه و حدیث و حادثه که در سر دارد در خاورمیانه چه می خواهد؟ از خاورمیانه چه می خواهد؟ این غده ی سرطانی با نام مستعار: «یاوه، یاوه، یاوه خلایق»، با این سرانِ سیاسی بی سر با نیشخندی در ریش، و نیش زهری در کیش با این لبخندهای تقیه ای، و «آیات قتال» میان دجله و فرات به دنبال چیست؟ به من میگویی او کیست؟ سیاه جامگانِ شام و عراق، سبزپوشان کربلا و نجف خونین جامگان دمشق و صنعا با گله های معمم و مکلا و جهادی با کلماتِ کژ مژ در قم و در حجاز چه می گویند؟ به من بگو چه می گویند؟ این امت کپک زده این زائرانِ گریان، و مومنانی که از کتابی فرتوت بیرون ریخته اند چرا می مویند؟ این جانیان مجنون در بغداد و قُندوز این طالبانِ بهشتِ خونین در کویته، در قندهار و پامنار، این هزاره های بی هزاره این تازیانه خورهای حرفه ای و شلاق زنان حرفه ای در سدهِ بیست و یکم در شانزه لیزه و آمستردام چه می جویند؟ در لندن و مندن به دنبال چیستند؟ به دنبال کیستند؟ ای کاش بودم اما باور کنید من از نسل میمون نیستم! از نسل گیجسران در ولایات و آوارگان در آیات. از قبیله ی «إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ إِخْوَهٌ» هستم و همچنان که خاک بر سر خود می پاشم و شیار بر چهره می اندازم چپ و راست سر می بُرم و زاری کنان، در این جهانِ پر از گرگ و فرقه و تریبون در هجوم ساته لایت ها، بمب افکن ها، موشکها و اجلاسهای جهانی کف در دهان و سرهای بریده در خورجین در میان صیغه های جهادی ام رقص شتری میکنم. از من نپرس: انسانِ صدر اسلام چه می بوید؟! «الدنیا مزرعه الآخره»! زراعت من آدم کشی، کاشتم سرهای بریده، آبیاری ام خون، برداشتم نفرت و جنگ. <><><> لطفا به خود نگیرید هرآنچه را که می گویم! شما عاقل، من دیوانه! شما مومن، من کافر شما طلای پاک، من خس و خاشاک، اصلا شما سکولار دموکرات، من لات و پات! اما به من بگویید در «الدنیا مزرعه الآخره» در تالابهای خون و سونامی جنون و گله های مجنون چه می جویید؟ شما را نمی دانم، اما من در این کارزار و چپاول پایدار و کشتار علی وار جوی کوثر و همجواری با ائمه و هفتاد و دو حوری بهشتی ام را می جویم! ۰۱.۰۶.۲۰۱۵ |