|
نوشتار زیر از پژوهشگر گرامی جناب مهرآسا در پاسخ به یکی از کاربران سایت نویسا نگاشته شده است. در بین کامنتهای مربوط به نوشته ای از من در همین سایت با نام «الله دشمن خدا است!» یک کاربر با نام عبدلله کامنتی گذاشته بود و من و هم اندیشانم را به گفتمانی در این باره فراخوانده بودند. شما کاربران گرامی سایت نویسا را به آن مقاله ام در همین سایت نیز دعوت میکنم. مانی <><><> پاسخ به نامه ی یکی از عاشقان اسلام! یکی از فارسی زبانان که معلومم نیست ایرانی است یا افغان، تنها از روی آدرس اینترنتی اش دریافتم نامش «عبداالله» است، نامه ای برای آقای میرزا آقا عسکری(مانی) نوشته و از دین اسلام و باور اسلامی خود دفاع کرده و با بی مایگی ی کامل از ما و روشمان ایراد گرفته است. نامه طبق معمول متعصبان دین اسلام، با جمله عربی بسم الله ... شروع می شود. جهت اطلاع از میزان معلومات این فارسی زبانان مسلمان مدافع دین اعراب و پی بردن به نوع استدلالشان، عین نامه اش را اینجا کپی می کنیم و سخنمان را نیز در همین زمینه می گوئیم. حال با شرحی که می آید خود داوری فرمائید. بسم الله الرحمن الرحیم الله تعالی در کلام بی مانندش بشر را به تعقل و تفکر دعوت می کند. و از جمیع انسانها می خواهد در نظام هستی تدبر کنند و از قدرتی که به انسان عطا کرده بهره بگیرند.الله تعالی از بندگانش می خواهد غیر از الله هیچ چیز را عباده نکنند حتا فریاد رسی از غیر خود را منع کرده است(لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا (۲۲) الله الرحمن از بشر می خواهد به غیر از انبیاه که فرستادگان الهی هستند(قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَی إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا (۱۱۰) از هیچ بنده ای یا امامی یا آخوندی یا مرجع تقلیدی یا دانشمندی اطاعت نکنند(مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّی فَمَ رْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا (۸۰) ) /یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُوْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (۵۹) شما اول قرآن راکه کلام الله است مطالعه کنید بعد خرافات مذهبی را به اسلام نسبت بدهید. خالق اسمانها و زمین از بندگانش می خواهد بدون دانش و اگهی صحبت نکنند. وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُوَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (۳۶) الله ما مسلمانان خالق آسمان و زمین است راستی اهورا مزدای شما چه چیزی راخلق کرده است abdollah۲۰a@yahoo.com خوشبختانه مدافعان دین اسلام هیچ استناد و دلیلی برای دفاع ازدین، جز همان قرآن و مراجعاتشان به جملات عربی البته درهم و نامجمل این کتاب ندارند. نخست به این موضوع بنگرید که نامه نگار مدافع اسلام، از همان آغاز سخن، خودش بریده، خودش دوخته و خودش پوشیده است. آقای عبدالله نوشته: «الله تعالی درکلام بی مانندش...» و این یعنی مغلطهی مصادره به مطلوب؛ چون اول به شما دستور می دهد که قرآن بی مانند است؛ همچنان که بوزینه تصورش این است که بچه اش خوشگلترین موجود دنیاست. این یعنی همان ادعای محمد که کسی نمی تواند همانند قرآن مرا بنویسد. البته سخن و ادعائی دروغ، خودپسندانه و مهمل بود که در زمان نوشتن و ابلاغش نیز رد شد و چندین نفر کتابهائی بهتر از قرآن را نوشتند که بدبختانه به جای بررسی آنها، نویسندگانش را ترور کرده و کشتند. دوم می نویسد:«الله تعالی بشر را به تعقل و تفکر دعوت می کند...» و آیه هائی برای تأیید آورده است که هیچ ربطی به موضوع ندارد. آیه ۲۲ از سوره اَسراء(که حضرتش نام سوره را هم ننوشته است) و معنای آیه این است:«هیچگاه درکنارالله، خدای دیگری قرار نده وگرنه به مذمت و خذلان دچار می شوید» این چه ربطی به تفکر و تعقل دارد؟ آیه دومی که آقای عبدالله نوشته، آیه ۱۱۰ سوره کهف است که معنایش این است:«بگو من بشری مثل شما هستم و تنها به من وحی می شود و...» بازهم نام سوره را ننوشته؛ و البته هیچ ربطی به موضوع نوشته شده ی ایشان که تفکر و تعقل باشد ندارد. اسلام دین تعبد و بردگی و بندگی و قبول بی چون و چرا است و مجالی به تفکر و تعقل نمی دهد. یا باید قبول کنی، یا آماده مرگ باشی! اما آیه سومی که آورده است، آیه ۸۰ از سوره نساء است که معنایش چنین است: «کسی از رسول اطاعت کند، درواقع از الله اطاعت کرده است؛ و اگر اطاعت نکند، ما شما را برای حفاظت آنها نفرستادیم!» میدانید یعنی چه؟ یعنی اگر این مردم از شما محمد اطاعت نکردند، گردنهایشان را بزن و آنان را بکش؛ شما محافظ آنها نیستید!! بله آقای عبدالله! ما شما را به تفکر و تعقل در همین آیه دعوت می کنیم تا دستگیرتان شود محمد چه می گوید و چگونه مردمان را تهدید میکند! درضمن دقت و تأملی در انشای همین آیه بفرمائید که مبتدا را مفرد آورده و می گوید کسی که، اما انتها و خبر را جمع آورده است و علیهم (برآنها) گفته است. این هم از فصاحت و بلاغت قرآن! آقای عبدالله که از روی نثر فارسی تان یقین دارم افغانی هستید! آیه چهارمتان یعنی آیه ۵۹ از سوره نساء نیز همین مفهوم را به گونه ای دیگر می رساند:«از خدا و رسول او و امیرانی که از شما هستند اطاعت کنید...» می دانید یعنی چه؟ یعنی محمد نیز در همان ردیف الله قراردارد و درضمن امیر و سلطان هم هست و باید مردم عرب آن زمان و شما مسلمانان بعدی و کنونی مطیعش باشید. همچنین فرمانروایانی که بعد از محمد گماشته می شوند نیز، اگر از شما باشند، یعنی پیرو محمد بوده و دین اسلام را قبول کرده باشند، باید اطاعت شوند. و اگر مسلمان نباشند، لابد اطاعتشان لازم نیست! مفهوم را دریافتید حضرت عبدالله؟ برای همین است که مسلمانان متعصب و قشری که به اروپا و امریکا پناهنده شده اند، و مردمان و دولتهای اروپا و امریکا زندگی و اقتصادشان را تأمین می کنند، مرتب علیه دولتهای این کشورها در حال مبارزه و ستیزند. دقت فرمائید در اصرار به برقع پوشیدن زنان مسلمان در فرانسه که دولت مجبور شده است علیه اش قانون بگذراند؛ و نعره زدن مسلمانان لندن که می خواهند گردن غیر مسلمان را بزنند... فراموش نکنید، این فرمانروایان مسلمان، می توانند آخوندهای ایران باشند و یا طالبان افغانستان! آیه پنجم که آقای عبدالله در نامه اش آورده است، چنین مفهومی دارد: «به دنبال آنچه برآن آگاه نیستی مرو؛ گوش و چشم و دلها مسئول آنند!» فزون برآن که ربطی به مباحث ما در بارهی بی دینی ندارد، توجه فرمائید، گوش و چشم که در هر موجود زنده جفت است، به صورت مفرد آورده و دل را که یکه است، جمع کرده است! این هم نوعی فصاحت و بلاغت است! آری ما در این آیات و دیگر آیات مدتها تفکر و تعقل کردیم و معلوممان شد محمد برای حکومت و سلطنت قیام کرده بود که نخست با پند و موعظه به میدان آمد و سپس با شمشیر و کشتار، دمار از روزگار مردم و هموطنانش درآورد و آنان را مطیع و منقاد خود کرد! مردم بیچاره عربستان هم گردن نهادند و محمد سرانجام سلطان نجد و حجاز شد و جانشینانش نیز امیرالمومنین نامیده شدند. این تنها بررسی آیاتی بود که شما به عنوان مستندات خود آورده بودید که می بینید نه به کارتان خورد و نه ازآنها می توان مفهوم تفکر و تعقل را دریافت! اما، جا به جا و در تمام سوره های قرآن، خرافات و موهومات خودنمائی میکند و ذهن و روان را می آزارد. اصولاً، آفتاب آمد دلیل آفتاب! خود واژه ی «کلام الله» یعنی خرافات! نسبت دادن و چسپاندن سخنان و نوشته هائی مانند تورات و انجیل و قرآن یا هر گونه نوشته ای، به موجودی به عنوان خالق کائنات، جز خرافه و توهم نامی ندارد؟ زیرا اگر کائنات خالقی داشته باشد، او خالق همه است و بر تمام کائنات محیط است و نیازی به موسی و عیسی و محمد و یا هر نوع پیامبر ندارد. بنابراین، موجودیّت و ادعای فریبکارانی به نام پیغمبر دروغ و خرافه است ... آقای عبدالله! مگر آسمان هفت طبقه ی قرآن خرافات نیست؟ مگر وجود جبرئیل که از آسمان آیات قرآن را مانند پستچی های امروز برای محمد می آورده است، خرافه نیست؟ آن جبرئیل پس از ترک پستچی بودن برای محمد و در این ۱۴۰۰ سال شغلش چیست؟ مگر این سخن که«ما کشتی ها را برروی دریا قرار دادیم تا شما با آن مسافرت کنید...» یاوه نیست؟ لابد چند سد سال بعد خدا باید می گفت: «ما تلمبه ها را برروی چاه های آب قرار دادیم تا شما با آن از چاه ها آب بکشید!!» آیا«... ما آسمان را بدون ستون نگه داشته ایم...» و «...ما دریا ها را ساختیم تا شما از آن ماهی بگیرید و بخورید» جز خرافه نامی دیگر دارند؟ مگر شکافتن دریا توسط موسی، باکره بودن مریم مادر عیسی، توفان نوح و داستان خلقت آدم و حوا خرافه نیستند؟ و یا مگر همین «اللهُ اکبر» یعنی خدا بزرگتر است، یاوه نیست؟ آخر اگر الله یکتا و یگانه است، پس از کی و چی بزرگتر است؟ هرچه و هر ادعا که با دانش و منطق همخوانی نداشته باشد و جنبه ی موهوم و تخیلی داشته باشد، خرافه است و خرد و اندیشه آن را نمی پذیرد. وجود بهشت و جهنم، صحرای محشر، معاد انسان در پس از مرگ و موهوماتی از این دست که سراسر قرآن را پرکرده است، همه خرافاتند. حضرت عبدالله! ما قران را بارها و بارها خوانده ایم و با دقت هم خوانده ایم. دقیقاً همین دقت خوانی سبب شده است که مفهوم قرآن را دریابیم و بدانیم قرآن مشتی لفاظی و پراکنده گوئی است که گه گاه سخنی مقبول- البته تنها برای ۱۴۰۰ سال پیش- نیز در آن به چشم می خورد. همین و همین. این شمائید که چون شیفته اید و متعبد؛ درک واقعیّت ندارید. بدیهی است شیفتگان و متعبدان اهل تفکر و تعقل نیستند، بل گرفتار توهّم و خیالبافی اند و لاجرم علاقه به خرافات دارند. خرافه ای به نام الله و اوهامی به نام کلام خدا و کلام الله! نیز بدانید که نه «اَهورامزدای» پارسیان خالق جهان است و نه «الله» اعراب. همچنان که نه یهوّه خالق است و نه پدر آسمانی! جهان یعنی ماده؛ و ماده نیز ازلی و ابدی است و خالقی ندارد! همین و همین... در پایان، با اشاره به جمله ی آخرین شما«الله ما مسلمانان خالق آسمان و زمین است، راستی اهورامزدای شما چه چیزی را خلق کرده است؟» ضمن اینکه ما برای کائنات خالقی نمی شناسیم، به شما توصیّه می کنیم که شب و روزتان را تنها به خواندن قرآن و کتابهای دینی تلف نکنید و اندکی در دانشها نیز مطالعه فرمائید، تا پرت و بی هوا نگوئید و ننویسید. چگونه بر شما ثابت شده است که خالق جهان اهورامزدای پارسیان نیست و الله بیابانهای عربستان است؟ مگر نه این است که شما تنها به قرآن متوسل شده اید و سخن محمد را حجت می دانید؟ در این صورت، پارسیان هم می گویند: اوستا کلام اهورامزدا است و او خالق جهان است! ما از شما می پرسیم، برای اثبات سخن و ادعایتان که الله خالق جهان است چه مدارکی در دست دارید؟! بازهم شما را به مطالعه در زمینه ی دانشهای تجربی توصیّه میکنیم. خوش بختی ما منکران الله و و مخالفان پیامبر و حشر و نشر، در این است که حریفان و دشمنانمان کم مایه و نا آگاهند، و هیچ سخن مستدلی در چنته ندارند که عرضه کنند! به هر گونه فلسفه ای متوسل شوند، در می مانند و جز اوهام و سخنان خیالبافانه مطلبی در ذهن ندارند! دکتر محمد علی مهرآسا ۲۴/۴/۲۰۱۱ |