|
مانی
نفوذ در قصر دراکولایی اسلام!
تاريخ نگارش :
۲۶ خرداد ۱٣٨۹
|
|
برای شنیدن/دیدن این مطلب لطفا اینجا کلیک کنید:
من از هموندان انجمن آرای ایران هستم. این انجمنی است ایرانگرا، مدرن، فرهنگساز، بی شیله پیله و مصمم.
یکسال از زادروزش می گذرد.
تاکنون ۲۰ بیانیه در پیوند با مسائل ایران نشر داده است. بیستمین آن را در زیر می خوانید و اگر دوست بدارید، با صدای من در اینجا می شنوید
<><><ء>
سخن بیستم انجمن آرای ایران
خردادماه ۱۳۸۹
جمهوری ایرانی؛
هم استراتژی، هم تاکتیک
جامی که سرانجام لبریز شد
مردم ایران در ۱۲ ماه گذشته گامی بلند درمسیر دگرگونیهای بنیادین و سرنوشتساز خود برداشتند. جام شکیبایی و خشم این ملت رنجدیده لبریز شد، به خیابانها ریختند و سخنِ نهان و در دل فشردهی خویش را با بانگ بلندِ «جمهوری ایرانی» به گوش تاریخ رساندند. در شعار «جمهوری ایرانی» مفهومهای ایرانگریی، جدایی دین از سیاست، درخواست جاری شدن منشور حقوق بشر در ایران، پشت کردن به بنیادگرایان اسلامی و حکومتهای مستبد و خودکامه، نگهداری از منابع و منافع ملی ایران از دستبرد آخوندها، سران سپاه، آقازادهها، مافیای مالی و بیگانگان، درخواست آزادی، دموکراسی و کثرتگرایی سیاسی موج میزنند.
خانهی کلنگیِ دینسالاری؛ زیر ضربه
بیدار شدن از خوابِ کابوسوار تاریخی و شناخت گرگِ دین که در جامهی میش پنهان شده است نیز، در فحوای شعارهای ایرانیان به خوبی فهمیده میشد. همهی اینها، در گامی که تنها یکسال از زمانِ بیکران را لازم داشت، درواقع، خواستههای ملتی است که ۱۴ سده در چنبرهی لشگر اسلام و زیر حبابِ خفه کنندهی دین گیرافتادهاند. در سنجش با هزارهها و سدهها، یکسال زمانی است اندک. اسلام، آخوندها و سپاهیهاشان ۱۴ قرن زمان نیاز داشتند تا حکومت در ایران را یکسره قبضه کنند. مردم ایران برای ریشه کن کردن این سرطان بدخیم، به سالها و شاید دههها نیاز داشته باشند. برانداختن و تعویضِ حکومت اسلامی در ایران تنها بخشی از درمان است. پاکسازی ایران از «فرهنگ» خرافهپرستی، دین سالاری، آخوند زدگی، امامزاده پرستی و هویتِ جعلی اسلامی به زمانی دراز نیاز دارد. آن هم با کوششی همه سویه و در سایهی دولتی دموکرات، سکولار و ایرانگرا. خانهای را که از پایبست ویران است، نمیتوان با تغییر نقش ایوانش برپای نگاه داشت. خانهی کلنگی را باید ویران کرد و «عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی» اما اکنون ملت ایران کلنگ را برداشته است و خانهی کلنگی دین سالاری را زیر ضرباتش گرفته است.
جریانات سیاسی زیر محکِ تجربه
افت و خیزهای روزمرهی سیاسی درسال گذشته به مردم ایران یاری رساند تا جریانهای سیاسی، مدعیان رهبری جامعه، و نیات و نقشههای آنان را بهتر بشناسند. از رهبرانِ ضعیف و اهل چانه زدن، تا جریانهای براستی ایراندوست و رادیکال، کم و بیش برای ایرانیان شناخته شدند و با چرخش چرخ دگرگونیها این شناخت ژرفامندتر و گستردهتر خواهد شد.
نفوذ در قصر دراکولایی اسلام
براندازی حکومت مسلح اسلام در ایران، همچون یک قفل نیست که با یک کلید و به دست یک جریان معین سیاسی گشوده شود. حل مسئلهی تاریخی ایران و رها شدناش از دست «ضدفرهنگ» و حکومت اسلامی، شاه کلیدی ندارد که در دست یک نفر یا یک جریان معین باشد. قصر کهنه و دراکولایی آخوندی، دروازهها و قفلهای پرشماری دارد و کلید گشودنِ هریک از این قفلها در دست یک نیروی سیاسی است. هیچ جریان سیاسی نمیتواند بگوید که به تنهایی میتواند همهی دروازهها و روزنهای ورود به این قصر را بگشاید، آن را تصرف، پاکسازی و نوسازی کند. رهبری ایران و ایرانیان در این خماپیچِ هولناک و پرخطر، همهی ایرانیان و سازمانهای سیاسیِ ایرانگرا، دموکراسی خواه، آیندهنگر و سکولار هستند. دسته کلید در دست هیچ فرد یا جریان سیاسی معینی نیست. برای برانداختن حکومت اسلام و «فرهنگ» ضد ایرانیاش، همهی میهندوستان، مبارزان، جریانات ملیگرا، خردمندان و اندیشمندان باید کلیدهاشان را به این دسته کلید بیفزایند. ایران را همهی ایرانیان میتوانند نجات داده، از گذرگاههای دشوار عبور دهند و به سرمنزل مقصود برسانند.
رهبری از آنِ همگان است
انجمن آرای ایران میداند که یکدلی و همپیمانی همهی سازمانها و کسانی که دوست دارند در رهبری ایران همبهره باشند، بسادگی فراهم نمیشود. اما کاری است شدنی و سنگ بناهای نخستین آن در حال چیده شدن هستند. نیرومندی حضور و خواستههای ایرانیان برای تغییرهای ریشهای، پشتوانهی شایستهای است برای همراهی و همپیمانی سازمانها، جریانها و افرادی که بیرون کشیدنِ ایران از فاضلاب و منجلاب حکومت اسلامی دغدغهی اصلیشان است.
چشماندازِ آینده و خواستههای مردم، روشن است
چشماندازِ آینده روشن است. بُنمایههای دگرگونیِ بزرگ در دسترساند. ابزار تغییر کم و بیش فراهم آمدهاند. ایرانیان میخواهند از مانداب پیشاتاریخی بیرون آیند. همین «خواستن»، مقدمهی توانستن هم هست. آنانی که به نادرست میاندیشند که میتوانند با تعویضِ نقابِ برچهرهی خود، ایرانیان را فریب داده و سوار بر موج، به سوی حکومتی دیگر با محتوای حکومتهای شیخی و شاهی بتازند در یک خطای محاسبهی تاریخی غوطهورند. ایرانیان نمیخواهند به گذشته برگردند؛ آنان میخواهند به آینده بروند. شیخ و شاه تاریخ ایران را سرشار از ستم، غارت، کشته، زور، خون و تباهی کردهاند. روحانیان و پادشاهانِ قلدر و ستمگر، آنچنان تاریخ ۱۴سدهی گذشته را در ایران به خون ایرانیان آغشتهاند که دیگر جایی برای حضور دوباره در آیندهی ایران برای خود نگذاشتهاند. مردم ایران با فریادهای رعد آسای خود شعار «جمهوری ایرانی» را بر پهنهی ایران روان کردند و به گوش جهانیان رساندند. آنان نه میخواهند دینی را جانشین دینِ دیگری کنند، نه میخواهند پادشاهی را جانشین شیخ کنند، نه میخواهند دوالپای گذشته را روی شانههای آینده سوار کنند. ایرانیان میخواهند از سنت به مدرنیته، از دینسالاری به سکولاریسم، از خرافه به خردورزی و از گذشته به فردا بروند. این، حکم تاریخ است. در برابر ضرورت های ناگزیر تاریخ نمیتوان ایستاد.
شتاب گرفتن چرخ و چرخهی تاریخ
انجمن آرای ایران، از شتاب گرفتن چرخ و چرخهی تاریخ در میهنمان پشتیبانی میکند. ما به سهم خود برای هدایت ارابهی تاریخ به سوی «جمهوری ایرانی» کار میکنیم و تلاش میورزیم. مهم نیست که چقدر از این خویشکاری تاریخی را به انجام برسانیم. مهم این است که راهِ درستی پیشاروی خود داریم. مهم این است که آن گروه از جریانهای ایرانگرای سیاسی که هماندیش با مردمِ آینده گرای ایران هستند، در چشماندازی نه چندان دور و دیر، بی هرگونه ترفند و خودمحوری، به سیل بنیانکن مردم ایران بپیوندند. سدهای سدید حکومت مستبد و اندیشهی حکومتهای استبدادی در جامهی شیخ و شاه را درهم بکوبند.
هنگام آن رسیده که کلیدهای پراکنده را در دسته کلیدِ نجات ایران گردآوریم.
با باور به پیروزی، زنده باد آزادی، پاینده باد ایران.