|
میرزاآقا عسگری (مانی) رمزگشائی شعرهای مانی - مقدمه دنیای پشت شعرها هیچ شعری بدون دلیل و ناگهانی سروده نمی شود. حتا اگر سرودن آن ناگهانی جلوه کند ، و تنها در چند دقیقه بر کاغذ نقش بندد. شعر، همچون دانه ای است که در دل شاعر نطفه می بندد. با گذشت زمان از روح و اندیشه و عواطف شاعر مایه ی حیات و رشد می گیرد، و هرگاه که به میوه تبدیل گردد از درخت شور و شعور شاعر بر کاغذ می افتد. گاهی شاعر خود نمی داند چه گونه دانه ای و در چه زمانی و برای چی در دلش افتاده است. گاهی شاعر نمی داند چه پیشامدهای بیرونی و درونی موجب نطفه بستن شعر در دل او شده اند، گاهی تنها نشانه های اندکی از زمینه ی سرایش خود می یابد، و گاهی نیز به بسیاری از عواملی که منتهی به سرودن شعر شده اند آگاهی دارد. سرایش شعر، همچون افتادن میوه از درخت، ناگهانی جلوه می کند، اما هیچ چیز در این دنیا ناگهانی و بی علت پدید نمی آید و شعر هم از این قاعده جدا نیست. برایم پیش آمده است که سالها پس از سرودن یک شعر، پیشزمینه های پیدایش آن را در ذهن خود و در رویدادهای بیرونی (اجتماعی یا شخصی، خانوادگی یا جهانی) یافته ام. انتشار این بازیافته ها، گرچه ممکن است چند معنائی شعر را در نزد خواننده به یک یا دومعنا تقلیل دهد، اما می تواند به نزدیک تر شدن خواننده به شعر و درآمیزی افزونتر وی با آن یاری رساند. هر شعر خوب، رنگ و نشانهای فراوانی از زمانه و زمینه هائی که در آن نوشته شده است با خود دارد. پیچیده ترین رمزهای هر شعر کم و بیش قابل بازگشائی اند و کسی بهتر از شاعر نمی تواند از شعرهای او رمزگشائی کند. رمزگشائی به معنای این نیست که «معما چو حل گشت، آسان شود». رمزگشائی تنها راههای ورود به دنیای درون شعرها را می گشاید. اگر شعر بقاعده و نیکو باشد، خواننده ای که از پس پرده برداری از رموز، وارد آن می شود می تواند درک نوینی از آن بیابد و یگانگی بیشتری با آن حس کند. آنچه بتدریج در این ستون در برابر چشم شما خوانندگان گرامی گذاشته خواهد شد، در واقع پرده برداری از نیات شاعر ، یا گشودن برخی رمزهای شعری و پیشزمینه های نگارش سروده های من است. گاهی نیز زبان و محتوای شعرها را به زمانه و اوضاعی که در آنیم یا در آن بوده ایم پیوند خواهم زد و گاه نیز... آبانماه 1384 مانی |