|
هوشنگ معینزاده «لاک پشت پیر» مانی و من! مانی عزیز، با سپاسی سرشار از مهر، بهترین آفرینها و صمیمانهترین دستمریزاد را پیشکش نوشتهی بسیار زیبا، دلنشین و پر معنای شعر «لاک پشت پیر» تو میکنم. ازاینکه در نهایت پذیرفتی آنچه را که درخلوت آن شب به یادماندنی به گوش من زمزمه کردی، به دوستداران سرودههایت نیز ارمغان کنی سپاسگزارم، بویژه این که من هم خود را دراین کار قشنگ در حد یکی از دوستداران شعر و نوشتههای تو سهیم میدانم، زیرا نخستین بار، این تفسیر زیبا را به گوش من خواندی واین من بودم که با تمام احساسم خواهش کردم آن را بنویسی و منتشر کنی. هم اکنون، میبینم که چه کار قشنگی کردهای. چون با خواندن دو باره و چند بارهی نوشتهات در بارهی « لاک پشت پیر» دوست داشتنی ما، بیش از پیش خودم را در معنای پنهان شعر تو حس میکنم. مضافاٌ این که قلم شیوای تو و اندیشههای ژرف میهندوستانه و تفسیر عالمانهات از این شعر«تمثیلی» ، رنگ و بوی خاصی به سرودهات داده که به یقین بسیاری مانند من که از درک نکات ظریف این گونه اشعار عاجز هستند، از پی بردن به معنای آن، لذت بیشتری خواهند برد. دریغ و افسوس! که من با دنیای شعرنو آشنایی چندانی ندارم و به همین علت نیز از درک معانی بسیاری از آنها محروم ماندهام. واقعیتاین است که شعرای نوسرای ما تا به امروز کمتر راه ورود به دنیای خیالشان، و آشنایی با افکار و عقایدشان را در اختیار دوستداران خود گذاشتهاند. اینکه من ناچار باشم برخلاف نظر شاعر، شعر او را بنا به درک و فهم خود تعبیر و تفسیر کنم، به باور من نه درست است و نه قشنگ. چنانکه مانی عزیز نیز در همین زمینه در نوشته خود به سرودهای حافظ وآیات قرآن اشاره، و به درستی، مشکلاتی را که مفسرین با تفسیرهای مختلف خود بوجود آوردهاند مطرح کرده است. وقتی شعری مانند «لاک پشت پیر» محتوایی چنین ژرف دارد، حیف است که من خواننده به غلط، تعبیر و تفسیر دیگری ازاین شعر بکنم. بخصوصاینکه مانی - شاعر ما- در میانمان هست و همیشه هم نظرات خود را با صراحت و روشنی بیان میکند. پس چه بهتر تا هست و قلم در دست اوست، از او بخواهیم که خود بگوید که با این یا آن سرودهاش چه پیامی برای ما مشتاقان دارد و در درون هر یک از اشعارش چه دسته گلی برای ما فراهم کرده است. دیگراین که امیدوارماین کار قشنگ و ابتکار جالب مانی سبب گردد که سایر شاعران بزرگ و نامدار ما نیز، اشعار تمثیلی خود را که بیشتر بار فلسفی و عرفانی دارند، خود تفسیر کنند و کلید درک معانی اشعارشان را به دوستداران خود بسپارند تا آنان، هم لذت بیشتر از خواندن شعرهاشان ببرند و هم در درک معانی سرودههایشان به خطا نروند. سخن را کوتاه میکنم واین واقعیت را که به خود مانی گفته بودم، برای خوانندگاناین نوشته نیز بازمیگویم: وقتی مانی شعر «لاک پشت پیر» را برایم خواند، من لذت اندکی از آن بردم. اما پس از آن که تفسیر او را بر سرودهاش شنیدم، و خواهش کردم آن را از نو برایم بخواند، تازه احساس کردم که این سروده چقدر زیبا، پر معنا و آموزنده است. بخصوص که دراین سرودهی تمثیلی، با سرگذشت غمانگیز کشور شومبخت خود آشناتر شدم، و اندوهی بس گران بر دلم نشست که هنوز هم سنگینی آن را با تمام وجودم احساس میکنم. احساسی که از شنیدناین سروده به من دست داد، همان احساسی است که امروزه بسیاری از ما ایرانیان بدان نیاز داریم تا شاید با این نوع سرودهها از خواب غفلت هزارساله بیدار شویم. نا گفته نماند که در دیدارم با مانی، تنها شعر«لاک پشت پیر» و تفسیر آن نبود که من از زبان مانی شنیدم. دوست شاعر من، دو سرودهی دیگر خود را نیز برایم خواند و شرح داد که امیدوارم تفسیر آنها را هم برای دوستداران خود بنویسند. به باور من، با این تفسیر زیبا و معنادار، «لاک پشت پیر» یکی از ماندگارترین شعرهای ادبیات ایران خواهد بود و از هم اکنون، من صمیمانهترین شادباشهای خود را به خاطراین سرودهی زیبا، و این تفسیر عالی ارمغان شاعر گرانقدرمان میکنم، شاعری که دوستش دارم و او را یکی از سرایندگان بزرگایران میشمارم. پاریس آبان ماه ۱۳۷۸ ------------------ عکس از تونیا |