|
مانی
رضا بی شتاب: به مانیِ شاعر
تاريخ نگارش :
٣ بهمن ۱٣٨۶
|
|
شاعر
به مانیِ شاعر
رضا بی شتاب
در ذات و ذراتِ زمین
منتشر هر شاعریست
مثلِ هوا
که زندگیست،
پایندگیست
شاعران رودند وُ
هر شهری به گردش حلقه وار
حلقه ها را
حرمت وُ رونق به اوست
شهرِ بی رود
ندارد خانه ای
شهرِ ارواح ست وُ
شهرِ مُرده ایست
شعر چون خورشید وُ ؛
خورشیدِ شراب
غل زند
در نای چون مینای او
تابِ خوابش ماهتاب وُ
واژگانش اختران
بغضِ صدها آسمان
در سبوی سینه اش
چون گُل کند
با گلوی گُر گرفته
ابر را باران کند
باغها روشن شود
از اشکهای نابِ او
سبزه آید در سخن
چون بشنود غمها وُ
آن هیهای او
مرغانِ باغِ آرزو،
جمله دست آموزِ او؛
پرواز را،
استاد، او
فصلها زیبا شوند
چون از دهانش
بشکفند
۲۱-۰۱-۲۰۰٨