مانی
مهین میلانی: غم به جانم مریز مانی ِ نازک دلم
تاريخ نگارش : ۲٣ مرداد ۱٣٨۵

نظرات دیگران


نویسنده: روژان ۲۹ بهمن ۱٣٨۶
عنوان: لذتی درحد معجزه
یه زمانی مسیح عیسی کوری رو شفا داد کاهنین اومدن ازش پرسیدن که چه کسی تو رو شفا داد گفت عیسی .. . خلاصه ی داستان اینکه اون مرد عصبانی شد و گفت که من نمیدونم عیسی کیه فقط میدونم که مو شفا داد ... من کور بودم و اون منو شفا داد «اون کور مادر زاد گدایی بود که سر راه مینشست»
و سوادی نداشت و از مرد م عامی و شاید خیلی کمتر از عامی بود..................

غرض از گفتن این حکایت این بود که من فقط میدونم که چقدر لذت بردم دیگه هیچی نمیتونم ازش بگم


www.nevisandegan.net