جناب مانی گرامی مطلب شما را خواندم و متاسفانه در این دوره ی واپسگرایی و نگرشهای خار و خفیف و کوتاه حاکم بر ایران واقعا خواسته یا نا خواسته ضرباتی جبران ناپذیری بر بنیادهای بیرونی و درونی این سرزمین و این ملت وارد می شود که مسلما جبرا ناپذیر خواهد بود و چنانچه دلسوزانی مردمی بر این روزگار حاکم ورقی نزنند ما خیلی ارزشهای معنوی و مالی و علمی و ... را از دست خواهیم داد چنانچه راه ورودی برای نسل اول تبعیدیان به کشور بزودی مهیا نشود و باعث نگردد که نسل دوم توجه شان به وطن اصلی خود معطوف گردد و آمد و رفت و دلبستگی عمیق خاندان خود را نسبت به کشورشان نبینند و به واسطه آنها گروه دوم تبعدیان به کشور آمد و شد نکنند مسلما بعد از نبود گروه اول گروه دوم تبعدیان به ندرت خود را متعلق به این سرزمین خواهند دانست و اینجاست که ضربه ای جبران ناپذیر بر پیکره ای این آب و خاک و ملت خواهد رسید. تبعیدیان ایرانی و مهاجران اجتماعی نیز در بیرون از مرزها با بالندگیهایی نظیر تجدد؛ فن آوری؛ علم و تکنولوژِ مدرن و نگرشهای عقلانی و انسانی و حتی ثروت رسده اند که ورود این فرایندها تکانی عمیق بر سرنوشت ایران و ایرانیان خواهد داشت. دستهای پنهان و آشکاری که می داند یا نمی داند اما ممانعنت می کند از ورود این سرمایه های کسانی هستند که متاسفانه دل خوش کرده اند به چند صباحی از قدرت و حاکمیت و نمی دانند که دیر و زود این پرده نیز فرو خواهد فتاد و آنچه بیادگار در تاریخ می ماند نوع عملکردهای هر نظام خواهد بود.
|