مانی
تانگو با شهبانو و فراسوی واژگان
تاريخ نگارش : ۱۴ فروردين ۱٣۹۰

نظرات دیگران


نویسنده: مرجان ۱۷ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: چه ریباست این تانگو
شاعر گرامی مانی ما
اگر ما مو می بینیم تو پیچش مو را میبینی
حیفااز وقت با ارزش شماست که به این افراد که حتی به شخصیت خودشان هم توهین می کنند جواب بدهید.ارزش گذاری کتاب و زحمتهای چندین ساله شما بر ما روشن است. مبارزه شما رو در طی 32 سال همه دیده اند. لطف کنید بگذارید این افراد همچنان در جهل مرکب شان بمانند چون قبل از اینکه محتوای کتاب را مصالعه کرده باشند بر سکوی انتقاد ایستاده اند . من نام کتاب را می پسندم چون نامی جذاب و شایسته است. واکنش این کهنه کمونیستهای حزب اللهی به آن نشان می دهد که نام کتاب شما زیبا انتخاب شده.

نویسنده: مانی ۱۷ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: به یار حسن صباح
دوست نادیده و ناشناسم آقای «یار حسن صباح» همه میدانند که نامهای سایه یا نیما یا مانی نامهای هنری هستند مال آقایان محمدعلی اسفندیاری یا هوشنگ ابتهاج و میرزاآقا عسگری. اما شما بفرمایید نام و هویت اصلی «یار حسن صباح» چیست؟ اگر شما شماره تلفن و نامتان را اینجا بنویسید من به شما گرامی زنگ می زنم و هر توضیحی داشته باشید را می شنوم و فایل صوتی آن را برای همگان در این سایت خواهم گذاشت. منتظرم!

نویسنده: یار حسن صباح ۱۷ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: اسم های مستعار
آقای میرزاآقا عسگری مگر اسم مانی شما و اسم نیمایوشیج و اسم لنین و اسم گورکی و صدهها اسم دیگر در تاریخ اسامی مستعار نیستند؟چرا نباید استفاده کرد اگر فرد دلیلی داشته باشد ؟

نویسنده: مانی ۱۷ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: یادم رفت بنویسم
کسانی که پشت نقاب و نامهای مستعار پنهان می شوند و در باره کار و عقیده دیگران نظر میدهند روباهان ترسوئی هستند که حاضر نیستند مسئولیت نوشته های خود را به عهده بگیرند.از این به بعد کامنتهای مغرضانه ای که از اشخاص حقیقی و حقوقی نباشند به زباله دانی فرستاده میشوند. کار این نقاب پوشان هیچ فرقی با کار بازجویان و شکنجه گران رژیم آخوندی در ایران که مردم را در تاریکی محاکمه میکنند؛ چشم آنان را می بندند و شکنجه میکنند ندارد. اینها همه دست پروردگان تقیه ی اسلام ناب محمدی هستند. و ای بسا برخی از اینان از همان «قهرمانان گمنام امام زمان خمینی» باشند.

نویسنده: مانی ۱۶ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: به دوستانی که یادداشت میگذارند
از دوستانی که در موافقت یا مخالفت در این صفحه یادداشتهایی گذاشته اند خواهش میکنم پای دعواهای سیاسی خود را به این سایت نکشند. اهل ادبیات فراخنگر هستند و با نام کتاب یا حتا روش سیاسی دیگران برخوردی شخصی ندارند. احترام به آزادی عقاید و مرامهای سیاسی شرط نخست دموکراسی است. من به نظرات شما احترام میگذارم اما چون هیچ ربطی به تازه ترین کتاب شعر من ندارند آنها را مفید نمی دانم. از همه ی دوستانی که انتقاد یا تاییدی به کارهای من دارند خواهش می کنم به ایمیل من نامه بنویسند تا با آنها آشنا شوم و از آنها بیاموزم. برای من بسی حیرت آوراست که کتابم هنوز پخش نشده و در دست کسی نیست چگونه در باره آن و فقط از روی نامش قضاوتهای نابجا(چه دشمنانه چه طرفدارانه) میشود!
نقد ادبی کار منتقدان ادبی است و منتقدان ادبی هم تا کتابی را بارها نخوانند در باره آن حرفی نمی زنند. چرا ما اینهمه سطحی شده ایم که هنوز کتابی را که در دست نداریم در باره آن قضاوتهای ناشایست میکنیم؟ من کامنتهایی را که توهین آمیز باشند از سایتم پاک میکنم اما از نقد و نظر کارشناسانه و مستند و منصفانه استقبال میکنم و می آموزم.
دشمن همه ی ما اسلام و جمهوری اسلامی و ایدئولوژی های بیگانه است. پادشاهان ستمگر هم هیچ دست کمی از آدمکشان متدین نداشته اند. البته کمونیستهای آدمخور مانند خمرهای سرخ یا ژدانف و استالین هم کم نداشته ایم. امیدوارم کتابم در دسترس علاقمندان قرار گیرد و آنان با استناد به شعرهایم نظرشان را بنویسند. آن هم نه با روشی نفرت انگیز و بزدلانه (نام مستعار) بل که صادقانه و کارشناسانه و شجاعانه. اگر حقانیت و شرافت داریم با نام و نشان واقعی خود در باره یک شاعر نظر میدهیم. همانگونه که آقای زکریا مانوی با درج ایمیلشان نظر داده اند. آنانی که پشت نام مستعار پنهان میشوند آدمهای بزدل و دوروئی هستند. (مانند برادران گمنام امام زمان یا همان بازجوها و شکنجه گران جمهوری اسلامی امروز و ساواکی های دیروز) این نامهای مستعارای بسا رودرو با ما رفت و آمد و «دوستی» دارند اما در قفا به ما خنجر میزنند. و این همانا تقیه ی نفرت انگیز اسلامی است که در روان ما نهادینه شده است.
اینهم ایمیل من برای دوستانی که لازم میدانند نظراتشان را با من درمیان بگذارند. خوشحال می شوم جناب جمال شماره تلفنش را بدهند تا به ایشان زنگ بزنم و انتقادهایشان را بشنوم و آنگاه در همین سایت خبرش را به بقیه بدهم. اگر خبر ندادم بدانید که ممکن است ایشان براستی یک مامور وزارت اطلاعات یا عضوی از یک گروه سیاسی ضد ایرانی باشند که پشت این نام پنهان شده اند. و البته پیدا کردنشان کار دشواری نیست. شاد باشید و بهاری
مانی

manii@nevisa.de

نویسنده: شاهمراد ۱۶ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: تو جمال یا مو جمال؟
بابا این آقا جمال وقتی از «فرهنگ طاغوتی» حرف زده یعنی این که همان لقمه ی دهان آخوندها را دارد دوباره میجود. چون این کلمه ی طاغوت کلمه قرآنی و کلمه آخوندی است. حیف از آدم قرن بیستمی که از کلمات دشمنان ایران و مربوط به 1400 سال پیش استفاده بکند برای مخالفت با شاعری که عمرش را در راه مبارزه با آخوند و شاه گذاشته. من میگم جون به جون این توده های بگذارن دست از اسلام و خط امامشان برنمی دارند. حالا تو جمال یا موجمال؟

نویسنده: شاه نعمت الله ولی ۱۶ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: توده ایها
پیشنهاد میکنم که توده ای هایی مانند جمال بروند قبر شهریار (پادشاه) شاعر تبریزی را که سروده:

شهریار غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم

را ویران کند و کتابش را آتش بزند! چون تخلص اش هم شهریار بوده!
بعد برود رود شاهرود را کتک بزند و اسمش را بگذارد استالین رود. همانطور که حزب اللهی ها اسم شاه آباد را کردند خمینی شهر . بعد آقا جمال برود «شاه بیتهای» شاعران را بکند «لنین بیت» یا «امام بیت» یا «کیانوری بیت»!
بعد برود امامزاده شاهزاده محمد در استان کرمانشاه را بکند امامزاده مائوزاده محمد! بعد هم برود پاداشش را از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بگیرد.

آقای مانی عزیز. من برایتان ایمیلی فرستادم. خواهشا جوابش را بدهید تا به شما کمک کنم آی پی این جمال را پیدا کنید. شاید بخواهید جوابش را با نام و مشخصاتش بدهید یا اجازه بدهید من پنبه اش را بزنم. عنوان ایمیلم را گذاشتم شاه نعمت الله ولی. گرچه من هم مانند شما دوران پادشاهی را مربوط به گذشته میدانم اما نام شاه نعمت الله را انتخاب کردم تا این توده ایها و همدستان جمهوری اسلامی را کمی دست بیندازم. موفق باشید.

نویسنده: سیروس ۱۶ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: خسرو؟
آقا خسرو! برای آخرین بار! شرم آور است که آدم در قرن بیست و یکم از نوشتن نامش شرم کند و نام خسرو را که معرب کسرا و به معنی پادشاه است بر خود بگذارد!

نویسنده: سیروس ۱۶ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: علی، شاه مردان! (شاه علی مردان!)
این مسلمانانی که وقتی اسم شاه می آید کهیر میزنند اول بروند لقب «شاه» را از جلوی علی که او را شاه مردان و آن یکی که نامش شاه چراغ است و لقب شاه خراسان را از جلوی اسم امام رضاشان بردارند! کمونیستها و توده ای ها هم بروند و هرچه آدم را که اسمشان ملک یا شاه یا شهبانو دارد سربه نیست کنند. و کلمه های شاهراه و شاهکار را از ادبیاتشان بردارند. البته اگر ادبیاتی جز فحاشی و تهمت زنی و ضدیت با ایران و ایرانی داشته باشند! اول از همه باید سنت اگزوپری را بخاطر کتاب شاهزاده کوچولو ترور کنند! سلطنت طلبان هم بروند قبر همه پادشاهان مسلمان در ایران را که اسمشان رضا و محمود و کریم و سنجر و حسن و حسین و ناصر و محمدرضا است خراب کنند. ترتیب همه اینها را که دادیم تیم ترور «آقاجمال توده ای» را میفرستیم سراغ آقای مانی که هنوز کتاب شعر تازه او را نخوانده ایم اما با شنیدن نام آن مورمورمان میشود! اگر آقای مانی اسم کتابش را می گذاشت رقص با رفیق استالین یا لنین یا رزالوکزامبورگ این آقا جمال سبک میشد!

نویسنده: علیرضا ۱۶ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: شهبانو
ای بابا به جای این که به محتوا و شعر ها دقت کنید به نام کتاب خرده می گیرید.اسم ها قراردادی اند.آقای جمال عزیز اگر هرکس اسمش شد شهبانو و یا در شهسوار و شاه زند به دنیا آمد سلطنت طلب است؟شهبانو یک نام نیکو و زیبای ایرانی است که به صدتا فاطمه و زینب می ارزه

نویسنده: محبوبه ۱۵ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: یک ابتکار جالب
آقای جمال بر اساس نام کتاب شاعر فکر کرده اگر یکی نام کتابش را بذاره تانگو با شهبانو آن شاعر نه تنها سلطنت طلب است بلکه معنیش اینه که با نام همان کتاب حکومت سلطنتی جانشین حکومت جمهوری اسلامی می شود. اگر به همین سادگی است من هم یک کتاب چاپ میکنم و اسمش را میگذارم رقص با جمهوری دموکراتیک خلق کره بل که جمهوری اسلامی برود و جایش یک حکومت کمونیستی یا حزب توده ای بوجود بیاد تا خلاص بشویم!

نویسنده: کمال ۱۵ فروردين ۱٣۹۰
عنوان: از کمال به جمال. نخوانده ملا شده!
آقا کمال من چون هنوز کتاب «تانگو با شهبانو» را نخوانده ام به خودم اجازه نمیدهم درباره کار یک شاعر شناخته شده که بارها نوشته یک جمهورخواه بوده و هست قضاوت کنم. اما شما که کتاب را خوانده اید خواهش میکنم چندتا نمونه از کتاب بیاورید و ثابت کنید که شاعر ما می خواهد سلطنت را برگرداند. راستی جمهوری داریم تا جمهوری. امیدوارم منظور شما جمهوری اسلامی یا سوریه یا جمهوری کره شمالی و چین و مصر مبارک و تونس نباشد.


www.nevisandegan.net