مانی
خودکشی تلخ یک تبعیدی
تاريخ نگارش : ۱۵ دی ۱٣٨۹

نظرات دیگران


نویسنده: زکریا مانوی ۱۶ دی ۱٣٨۹
عنوان: گفتمانی سخت
در اولین وحله این چنین بنظر میرسد که صحبت کردن در مورد این خودکشی یا جنایت گفتمانی سخت می باشد. البته اگر کلاه خود را قاضی کرده باشیم و به وجدان خود رجوع کنیم می بینیم که البته این چنین است. از دید اینجانب که تا بحال سه بار در قلب اروپا از جانب جمهوری اسلامی ومسلمانان عرب متعهد و راستین تهدید به مرگ شده ام کم بعید نمی بینم که مرگ شاهزاده علیرضا نیز بیشتر جنایتی از جانب آنها باشد.به هر ترتیب جنایت یا خودکشی از جانب شاهزاده همانطور که جناب مانی فرمودند حاصل سالها تبعید میباشد. البته گفته باشم که خودکشی صادق هدایت و ساعدی در روزگاری اتفاق افتاد که ما رژیمی خونخوار چون ج.ا. نداشتیم. و مرگ این دوتن و امثالهم در اثر بسیاری از فاکتورهای روحی روانی اتفاق افتاد. و نمیتوان مرگ این دو نفر را با مرگ شاهزاده یکی دانست. بده وبستان هایی که ج.ا. به شکل پنهانی با کشورهای غربی و آمریکا دارد زمینه زندگی مادر این کشورها را به گونه ایی ساخته که اگر به وطن برگردیم ج.ا. با فیلم یا حسین شهید به سرمان میزند ودر صورت ماندن در تبعید با فیلم سیصد.اینها همه نقشه هایی هست که بر طبق آن میخواهند نژاد ایرانی و آریایی نتواند سر بلند کرده باشد چون در غیر اینصورت و در صورت آزادی ما ایرانیان هنرمند یا عالم نه تنها خواهیم توانست روی پای خود ایستاده بلکه میتوانیم گوی سبقت را از تمامی آنها بربائیم.البته این کار صحبت یکروز و دوروز نیست سالها کار خواهد برد اما اگر از همین امروز شروع کنیم بازی را برده ایم.واگر نه تیر خلاص را به مغز خود زده ایم.
من هم طبق گفته آقای مانی اگر تا امروز روی پای خود ایستاده ام میتوان گفت تنها بخاطر دیدن مرگ ج.ا است .و این پیراهن رزم را سالهاست که پوشیده ام.تاکی در این رزم پیروز شویم خدا داند و بس.

نویسنده: عليرضا ۱۵ دی ۱٣٨۹
عنوان: خودکشی
وقتی که به این رباعی خیام نگاه می کنم بعضی اوقات واقعا معنای زندگی می دهد.

چون حاصل آدمی در این شورستان

جز خوردن غصه نیست تا کندن جان

خرم دل آنکه زین جهان زود برفت

وآسوده کسی که خود نیامد به جهان

شاید علیرضا پهلوی نیز مانند مخاطب این شعر می خواسته به چنین زندگی ای پایان دهد.


www.nevisandegan.net