مانی
مانی: رقصِ تانگو در دایره‌ی حیرت!
تاريخ نگارش : ۱۹ مرداد ۱٣٨۹

نظرات دیگران


نویسنده: بینس ۲۴ مرداد ۱٣٨۹
عنوان: ای کاش
با درود بر مانی عزیز
این یکی از نادر لحظاتی ست که غرق در اقیانوس روابط شعری و شهود عالم هستی شده اید و آن یار باید چه بیابان هایی را طی کند تا به فهم کلامت برسد و کلمه را برباید
اما ای کاش همچنان غرقه می ماندی وسر از میدان سیاست بیرون نمی کردی که بقول رند شیراز
عشق دردانه ست و من غواص و دریا میکده
سر فرو بردم در آنجا تا کجا سر بر کنم

نویسنده: بینش (م ــ زیبا روز ) ۲۴ مرداد ۱٣٨۹
عنوان: ای کاش
با درود بر مانی عزیز
این یکی از نادر لحظاتی ست که غرق در اقیانوس روابط شعری و شهمد عالم هستی شده اید و آن یار باید چه بیاباه هایی را طی کند تا به فهم کلامت برسد و کلمه را برباید
اما ای کاش همچنان غرقه می ماندی وسر از میدان سیاست بیرون نمی کزردی که بقول رند شیراز
عشق دردانه ست و من غواص و دریا میکده
سر فرو بردم در آنجا تا کجا سر بر کنم

نویسنده: سیروس ۲۰ مرداد ۱٣٨۹
عنوان: رقص تانگو
برای ارتباط با یک شعر خوب ؛علاوه بر مبانی شعر شناسی و داشتن احساس,فرد باید دارای قدرت خوانش صحیح شعر باشد؛ وباخوانش درست ؛ از این بی سروته بودن رهایی پیدا کند.واگر نه جرا مرا به دایره خود برد اگر عشق نه زیبا بود.

نویسنده: فرانک ۱۹ مرداد ۱٣٨۹
عنوان: گیج
از خداوندگار واژه باید وام گرفت. پس:
دریافته ام که
عشق من تویی،
توو دیگر هیچ!...


www.nevisandegan.net