|
نظرات دیگران |
|
|
عنوان: درود بر شما | |
کمیگوش بخوابان، باشد که بشنوی: لرزههای کوبنده از چهارسو میرسند سلولهای من یک بهیک بیدار میشوند خطهای موزون دانائی، پیشانی تاریخ را جوان میکند سرزمینی که تاب درخودکشیدن اینهمه خون را نداشت بر گردهی رخشی سرکش برمیخیزد. |
|
|
عنوان: زلزله در خانه ای بر باورهای تاریک | |
سلام بر مانی عزیز شعر زیبایی بود و لذت بردم. تکرار تاریخ را به زودی خواهیم دید |