مانی
مانی: دو سروده برای مرتضا میرآفتابی که پرکشید و رفت
تاريخ نگارش : ۱۲ فروردين ۱٣۹٨

این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:     بالاترین balatarin     دنباله donbaleh     yahoo Yahoo     delicious Delicious     facebook Facebook     twitter Twitter     google Google    

دکتر مرتضا میرآفتابی، شاعر، نویسنده، روشنگر و سردبیر ماهنامه سیمرغ، در کالیفرنیا درگذشت. اندوه بزرگی برای جامعه ادبی و فرهنگی، آن هم در روزهای نوروزی سال ۱۳۹۸ مرتضا میرآفتابی ده‌ها کتاب شعر و داستان منتشر کرد، با سبکی که ویژه خودش بود. از سال‌ها پیش برنامه‌هایی با صدای او و در باره او در رادیو تلویزیون مانی داشته‌ایم. یادش را گرامی می‌داریم، امروز، و فردا و فرداهای دیگر.




                                 به تو ‌می‌اندیشم

بر لبه‌‌ی روز
کژمژ که ‌می‌روم
به تو ‌می‌اندیشم.
شعر را که ‌می‌گشائی
مرا ‌می‌بینی      افشان       پریشان
که به صخره‌ها و کناره تن ‌می‌کوبم
آن‌گاه، صاف ‌می‌شوم
صاف که ‌می‌شوم
به تو ‌می‌اندیشم.


پرنده از درونم رد ‌می‌شود
اثر انگشت توام
       بر این غروب نرم.
غروب که ‌می‌شوم
به تو ‌می‌اندیشم.

دریا در کف دستانم آرام ‌می‌گیرد
کلمه‌ها ‌می‌خوابند
آواز پرنده ‌‌نمی‌گذارد بمیرم.
کنار شب ‌می‌نشینم
تا شراب، قرمزم کند.
قرمز که ‌می‌شوم
به تو ‌می‌اندیشم.


دکمه‌ها را باز ‌می‌کنم
سپیده را بیرون ‌می‌آورم
       بر دسته‌‌ی صندلی ‌می‌اندازم.

چکه‌‌ی نیلوفر بر حواس هوا
چکه‌‌ی پرنده در تنم.
آواز پرنده ‌‌نمی‌گذارد سپید شوم.
قرمز که ‌می‌شوم
به تو ‌می‌اندیشم.

فراسوی پایان
دو واژه که از هوا کم شوند
و در شعر ما چکند
هر کس    هرجا    هرگاه
این شعر را که بگشاید
به تو ‌می‌اندیشد.
و به سپیده‌ئی جامانده
            بر دسته‌‌ی صندلی
و به آن که به تو ‌می‌اندیشید
حتا،    گاهی که ‌‌نمی‌اندیشید.

<><><>

                   پرسش‌ها


دوست من!
چگونه توانستی
در گلوی این پرنده نهان آئی
بر این بوته
       برایم چنین بخوانی؟

پرنده‌‌ی من!
چگونه توانستی
دوست را در گلو نهان آری
تا براین بوته
       چنین بخواند؟


سینفونی کوچولوی من!
چگونه توانستی
دوست و پرنده را چنین به هم‌آمیزی
که برشاخه‌ام بخوانند آن‌چنان
                     تا شاعر شوم؟


شاعر من!
از بیخ کدام بوته به سرودن‌ آمدی؟!

------------------------------------
برگرفته از جلد دوم «خوشه ای از کهکشان» دیوان دو جلدی سروده های میرزاآقا عسگری مانی






www.nevisandegan.net