Mirzaagha Asgari
Warum liebe ich das Leben mit den Deutschen
22 December 2014

Send this article to your network:     balatarin بالاترین     donbaleh دنباله     Yahoo yahoo     Delicious delicious     Facebook facebook     Twitter twitter     Google google    

آلمان
Mirza Agha Asgari. Mani


Warum liebe ich das Leben mit den Deutschen

In meinem Vaterland Iran:
Als ich noch ein Teenager war, hatte ein Molla in einer Moschee meine Haare abschneiden lassen, weil ich von Gleichgültigkeit zwischen den Religionen geschrieben hatte! Als Vater einer jungen Familie, musste ich ۱۸ monatelang im Untergrund leben, weil ich die islamische Regierung kritisiert hatte. Als ich ۳۴ Jahre alt war, musste ich mein Vaterland verlassen und in Deutschland Asyl beantragen. Seitdem lebe ich zwischen zivilisierten Deutschen in einem demokratischen Deutschland.
Seit Jahren fühle ich mich schon als deutscher Staatsbürger und darauf bin ich stolz, weil:

Im Iran war ich auf der Suche nach Meinungs- und Religionsfreiheit,
diese habe ich in Deutschland gefunden!

Im Iran war ich auf der Suche nach Gleichberechtigung für die Frauen,
diese habe ich in Deutschland gefunden!

Im Iran war ich auf der Suche nach Pressefreiheit für Schriftsteller,
Journalisten und Künstler,
diese habe ich in Deutschland gefunden!

Im Iran war ich auf der Suche nach unzensiertem Gedankengut von Philosophen, Literaten, Künstlern und unzensierten Geschichten und Gedichten,
diese habe ich in Deutschland gefunden!

Im Iran war ich auf der Suche nach Menschenrechten, einer freien Weltanschauung, Gerechtigkeit, freien Parteien, einer modernen Zivilisation und Schulen sowie Universitäten die frei von Religion ihren Unterricht lehrten,
diese habe ich in Deutschland gefunden!

Als ein integrierter Einwanderer sage ich laut:
Ich bin stolz ein deutscher zu sein und freue mich zwischen Deutschen leben zu können. Sollte irgendein Feind Deutschland angreifen, werde ich der erste sein der dieses Land und die demokratische Bundesrepublik verteidigt.

Mirza Agha Asgari
۲۲.۱۲.۲۰۱۴
<><><>

میرزاآقا عسگری مانی
چرا زندگی در میان آلمانیها را دوست دارم
در میهن نیاکانی ام ایران در نوجوانی به جرم انتقاد به یک ملای مرتجع، سرم را در مسجد تراشیدند. در جوانی به جرم دگراندیشی ناگزیر شدم نزدیک به دوسال مخفی زندگی کنم. به جرم دگراندیشی ناگزیر شدم میهن نیاکانی ام را راها کنم و بگریزم. اگر در میهن خودم مانده بودم تا بحال صدتا کفن پوسانده بودم. چرا که میهن نیاکانی من توسط آیت الله ها، سیدها، لمپنهای انقلاب، بسیجی ها و پاسدارها مصادره شده بود. در راه گریز، گذرم به آلمان افتاد که تصور غلطی از آنجا داشتم. اکنون نزدیک به سی سال است که در میان مردم متمدن و دموکرات آلمان زندگی میکنم. اینجا هم البته آدمهای ناجور و نابسامان هست اما اینقدر کم و بی اهمیت اند که به حساب نمی آیند. اکنون با سرافرازی در میان مردم دوست داشتنی آلمان زندگی می کنم زیرا:
در کشورم دنبال آزادی بیان بودم آن را در آلمان یافتم.
در کشورم آزادی عقاید و احترام به دگراندیشان را می جستم، آن را در آلمان یافتم.
در کشورم آزادی همه‍ی ادیان و بی دینان را جستجو میکردم ، آن را در آلمان یافتم.
در کشورم آرزوی برابری حقوقی و مدنی زنان با مردان را داشتم، آن را در آلمان یافتم.
در کشورم تشنه‍ی آزادی قلم و ابراز نظر بدون عواقب مجازات را داشتم، آن را در آلمان یافتم.
در کشورم آرزو داشتم به فرهنگ پیش از اسلام ایران احترام بگذارند، آن را هم در آلمان یافتم.
در کشورم آرزوی مدارسی خنثی از نظر دینی داشتم، آن را در آلمان یافتم.
در کشورم آرزوی احزاب مخالف یکدیگر اما آزاد و متمدن را داشتم آن را در آلمان یافتم
در کشورم آرزوی حکومت قانون بجای حکومت دینی را داشتم آن را در آلمان یافتم.
در کشورم آرزوی مدارس و دانشگاههای بدون نظارت دین و دولت را داشتم آن را در آلمان یافتم
در کشورم آرزوی زندگی، کار و فراغت بدون مزاحمت پاسدار، کمیته چی و نیروهای انتظامی را داشتم آن را در اینجا یافتم.
حالا عقل و انصافم را به داوری میخوانم. آیا حق من نیست که آلمان را دوست بدارم و افتخار کنم که به عنوان یک شهروند آلمانی در میان مردمی متمدن، آگاه، و دولتهایی برآمده از رای واقعی این مردم زندگی می کنم؟
اکنون حتا اگر کشوری بخواهد به میهن دومم آلمان تیری شلیک کند، سینه ام را جلوی آن تیر سپر خواهم کرد.
آینه گر قد تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست!
۲۲.۱۲.۲۰۱۴





www.nevisandegan.net