مانی
من مفسد فی الارض ام
تاريخ نگارش : ٣۰ آبان ۱٣٨۱

این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:     بالاترین balatarin     دنباله donbaleh     yahoo Yahoo     delicious Delicious     facebook Facebook     twitter Twitter     google Google    

مانی
من مفسد فی الارض ام
 
 
مفسد فی الارض ام
زیرا
خانه ام را بدون هیولاها دوست می دارم
 
در گذرگاه اشتر مست
که   سرزمینم را بیابان می کند
دشنه می کارم.
 
عاشقم
تغزل وغزل حافظ را
با شراب اسپانیا در معاشقه می گنجانم
و به جای بسم الله می گویم : بسم الانسان!
 
من مفسدفی الارض ام
چرا که صدای این قناری شکسته دهان را
از گلوی میهنم می شنوم
پس، پرنده ها را از تیررس جانوران   دورمی کنم.
 
نیای بزرگوارم فردوسی است
که زیر آسمان شکستهء حماسه
داربست و ستونهای پارسی می زد.
 
حتا کودک هم که بودم
مفسدفی الارضی بیش نبودم
چرا که
فواره های رنگی را
از فواره های خون دوستتر می داشتم
و از مردگان و مقابر «متبرک» می ترسیدم.
و آواز مستان نیمشب را
از   مویهء سیاه واعظان خوشتر می داشتم.
 
بی گمان
مفسد فی الارض زاده شدم
زیرا
شیر مادرم را
از آب کوثر و
پستان فرشتگانی دروغین دوستتر می داشتم
ساقی میکده راهم
از ساقی کوثر دوستتر می دارم.
 
حتا پیر هم که شوم
مفسد فی الارض خواهم ماند
- زیبا و ایرانی -
و سرانجام
گورستان کافران را
بر همجواری با مقابر«قدیسان» برتری خواهم داد.
 
به راستی که مفسدفی الارض ام
چرا که در برابر چکه ای شبنم زانو می زنم
اما در برابر دایناسورهای بیابانی، سرخم نمی کنم.
 
به جای   سنگ سیاه،
پیکرروان و روانِ پیکردلبندم را می ستایم
و چهرهء شکفتهء وی را
بر حوریان بهشتی برترمی نشانم.
 
چهارینه های حضرت خیام
آیه های محبوب من اند.
کتاب آسمانی من کهکشان است و
کتاب زمینی ام موسیقی .
به جای سینه زدن، می رقصم .
 
مرجع تقلید من، حافظ شیراز است و
خود،مرجع تقلیدِ تنکامگان جهانم!
شاعر اشعار اروتیکی ام.
رافضی ام، بابکی ام، ملحدم
قرمطی ام، مانوی ام ، سرخوشم.
مفسد فی الارض ام!
 
حتا عاشق هم که نبودم
مفسد فی الارض بودم
چه رسد به هم اکنون
که با کهکشان، رایزنی دارم
تا هماغوشی ام   با زمین را،
با همگان درمیان بگذارد!
 
ایرانی ام، اینجهانی ام و عاشقم.
اکنون شما بگوئید
من، چیستم
اگر که مفسد فی الارض نیستم؟!
 
 
 
 
 
 
 





www.nevisandegan.net