مانی
بوی جوی مولیان آید همی!
تاريخ نگارش : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷

این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:     بالاترین balatarin     دنباله donbaleh     yahoo Yahoo     delicious Delicious     facebook Facebook     twitter Twitter     google Google    

برای شنیدن/دیدن این مطلب لطفا اینجا کلیک کنید:     play    

دوستان، مهربانان، ادب دوستان!

همچون روزهای نوروزی در سالهای پیشین، من و خانواده ام را با ارسال پیامها و کارت های زیبای نوروزی، گلباران کردید. از یکایک شما نازنیان سپاسگزاریم. برای یکایک شما نوروزی دلنشین آرزو داریم. امیدواریم، آزادی و سربلندی نصیب ایرانیان و ایران گردد. دلهاتان شکوفا و اندیشه هاتان روشنتر باد.

                                                    مانی و خانواده

در پیشباز از سروده ی «بوی جوی مولیان» اثر رودکی؛ غزلی سروده ام که با تصنیفی از مرضیه و بنان میکس شده است. هدیه ی نوروزی من است به شما یارانم. می توانید با کلیک روی علامت موسیقی در بالا و سمت راست این نوشته، آن را بشنوید.




جاودانگی نوروز ، شکوفائی ایرانیان است.

       هربار که نوروز فرامی‌رسد، هویت ایرانی رنگ و جلای تازه‌ای می‌گیرد. در آغاز بهار، طبیعت به پاک کردن غبار و خوابالودگی زمستانی از تن و جان خود می‌پردازد. شبهای بلند و تاریک کوتاه‌تر می‌شوند. روز و روشنائی قامت می‌کشد. دانه و جوانه از خوب زمستانی بیدار می‌شوند. طبیعت به زندگی تازه در سال تازه روی می‌آورد.
       ایرانیان هم در آغاز بهار مانند طبیعت عمل می‌کنند. خانه از غبار و کهنگی می‌تکانند، با رویاندن سبزه، به پیشباز بهار می‌روند. همچون طبیعت به نوکردن جامه و خانه می‌پردازند. با بازگشت پرندگان به باغ و دشت و آشیانه‌های خود، ایرانیان به خانه‌ی پدری می روند. گرد هم می‌نشینند، کدورت‌ها و تیرگی‌ها را کنار می‌نهند. روبوسی می‌کنند. کام شیرین می نمایند. رخت نو می‌پوشند. چرا که نوروز، روز آشتی است، روز همزیستی، روز بیداری و نوشدن است.   یکی از پایه‌های ماندگاری جشن نوروز، هماهنگی آئین‌های آن با سرشت و رفتار طبیعت است.   یکی دیگر از علل ماندگاری نوروز، پافشاری ایرانیان برای نگهداری هویت ملی و فرهنگی‌شان در برابر فرهنگها و ملت‌های بیگانه است. میهن ما ۲۰۷ سال در اشغال یونانیان اسکندری (سلوکیان) بود. سلوکوس یونانی که حاکم ایران شد و سلسله‌ی سلوکیان را برپا کرد،   زبان یونانی را با زور تبدیل به زبان رسمی ایرانیان کرد. اما ایرانیان اندک اندک سلوکیان را در فرهنگ خود آب کردند. از زبان و دین و آئین‌های خود نگهداری کردند، جشن نوروز و چهارشنبه ‌سوری را از گزند دشمنان حفظ کردند. به گونه‌ای که یونانیانی که   حکومت هخامنشی را درهم شکسته ، و بر ایران چیره شده بودند، پس از مدتی، افتخار می‌کردند که راه و روش کوروش و داریوش و هخامنشیان را در ایران پیشه‌ی خود کرده‌اند!
   
       اعرابی که با نام اسلام، سلسله‌ی ساسانی را در ایران فروشکستند، و بزرگترین دشمنی را علیه فرهنگ و هویت ایرانی بکار بستند، هرگز نتوانستند ایرانیان را عرب کنند، حتا اسلام تحمیل شده بر ایرانیان هم همان نبود و نیست که در کشورهای عربی حاکم بود و هست. ایرانیان از ۲۳۰۰ سال پیش که مورد یورش اسکندرقرار گرفتند تا به اکنون توانسته‌اند با پاسداری از هویت خود، با نگهداشت آئین‌های بسامان و دلپذیر خود، و با نگهبانی از فرهنگ مهرورزی و مهردوستی خود، در برابر چیره‌گران بیگانه پایداری کنند. ایرانیان توانسته‌اند زبان خود را نگهدارند، آئین‌ها و جشن‌های خود را پاس بدارند و بیگانگان سلطه‌گر را یا در خود بگوارند یا از میهن خود برانند.
       ۳۰ سال پیش، تازی‌اندیشانی که آخوندها، روحانیون و سرسپردگانشان باشند، با ترفند اسلام، بار دیگر ایران اهورائی و کهن‌سال را زیر سلطه‌ی خود گرفتند. در این ۲۳۰ سال، سران و کارگزاران جمهوری بدشگون اسلامی همه‌ی کوشش حود را بکار بستند تا ایرانیان را از هویت ایرانی‌شان تهی کنند، و آئین‌ها و جشن‌هاشان را از بین ببرند. اما ناکام مانده‌اند. فراموش نمی کنیم که خمینی ننگش می‌آمد نام ایران را برزبان براند. او از ایران با نامهائی همچون «کشور بقیت‌‌الله الااعظم» ، و «کشور امام زمان» نام می برد. ملی‌گرائی ایرانی را خلاف اسلام می‌دانست. از نوروز و چهارشنبه‌سوری و سیزده بدر نفرت داشت. از تاریخ وفرهنگ ایرانی نفرت داشت. از زبان پارسی بیزار بود و عربی را از فارسی بهتر حرف می زد. حکومتی که او بر ایران حاکم کرد در ۳۰ سال گذشته راه او را ادامه داده است. اما هرسال که می گذرد می‌بینیم که ایرانیان، ایرانی‌تر می‌شوند. اسامی زیبا و دلنشین ایرانی بیش از پیش جای اسامی عربی را می‌گیرد، و جشن‌های ایرانی بیشتر از پیش مورد عنایت ایرانیان قرار می‌گیرد.
      گرچه ایرانیان هنوز زیر نعلین‌های روحانیون و مسلمان‌نماها مانده‌اند، اما از نظر فرهنگی بر این جماعت ناایرانی پیروز شده‌اند. ایرانیان، حکومت جمهوری اسلامی را از درون پوک کرده‌ و شکست داده‌اند. تنها پوسته‌ی نظامی این حکومت بر پیکر کشور ما افتاده است که امیدواریم   بزودی این عبای نظامی و سرکوب که بر میهن ما افتاده بدست ایرانیان از هم دریده شود و ایرانیان با برپائی حکومتی   مردمسالار، ایرانی ، سکولار و امروزین، جایگاه بلند و ارجمند خود را در خانواده‌ی جهانی بدست آورند.
      حکومت جمهوری اسلامی از حکومت اسکندر و چنگیز قوی‌تر نیست. نیاکان ما توانستند چنگیز و اسکندر و همانندانشان را از ایران برانند. بی‌گمان، ما هم می‌توانیم این تفاله‌ی ناایرانی، این حکومت جنایت‌پیشه و آدمکش را با همت و حمیت و همکاری از میهنمان ایران برانیم.
    حکومت جمهوری اسلامی، زمستان تاریکی است افتاده بر میهنمان. حکومتی است که مردم ایران را سیاه‌پوش کرده   و ملت ایران را «ملت گریه» نامیده است. این حکومت می‌خواهد حتا دانشگاه‌های ایران را با دفن اجساد پیروان خودش به گورستان تبدیل کند. این حکومت برآن است تا میدان‌ها و اماکن عمومی در ایران را به گورستان تبدیل کند. این حکومت، حکومت مردگان است بر زندگان، حکومت بیگانگان است بر سرزمین زرتشت، حکومت سیاه‌پوشان است بر سپید‌جامگان ایرانی. به ندای نیاکانمان که از ژرفای تاریخ می‌آید گوش فرادهیم. نیاکان اهورائی و ایرانی ما از فرزندان خود می‌خواهند تا نگذاریم اهریمنان و ددان، ناموس و شرف و هویت و سرزمین‌مان را بیش از این لگدکوب کنند.

نوروزتان جاودان و خجسته باد





www.nevisandegan.net