|
مانی
از باستان تا آستان
تاريخ نگارش :
۱۹ فروردين ۱٣۹۷
|
|
با نگاهی به چشمانداز تاریخ گذشتهی ایران درمییابیم هرجا شعر، موسیقی و هنر در اوج بوده جامعه نیز با آشتی و آرامش بیشتر زندگی کرده و هرجا آشتی، رفاه، آسودگی و صلح روان بوده، شعر، هنر و اندیشه بالهایی بازتر و پروازگاهی فراختر و والاتر داشتهاند. هستی اجتماعی ما، کیستی و چیستی ما در شعر ایران تدوین شده، حتا ادیان، آیینها، روشها و منشهای زیست ایرانیان نیز در شعر کهن آن بازتاب یافته است. برای شناخت گذشتهی خود، ناگزیریم شعر خود را پیکاوی کنیم. از جمله چکامههای موزون و مقفی ثبت شدهی آیین مهر، میترا و زرتشت (در گاتاهایش) را.
در این اثر شگرف که آکنده از احساس، اندیشه و فلسفه است مانی میکوشد پیوندی با شعر و تفکر کهن ایران برقرار کند. بخشی آخر کتاب شامل بازسُرایی سه سروده از زرتشت و سرودهی بلند آبانیَشت از یشتهاست.
میرزاآقا عسگری (مانی)
جزییات :
مقوله: شعر
زبان: فارسی
شومیز :
شابک: ۹۷۸-۳-۹۴۶۴۵۱-۱۴-۳
تعداد صفحات: ۱۷۶
قطع: ۱۲×۱۹ / ۱۲٫۸۵×۱۹٫۸۴ سانتیمتر
قیمت: ۹٫۹۹ یورو
www.sturnus-verlag.de
سفارش از طریق آمازن:
برای جستجو در آمازون از شماره شابک (ISBN) یا نام نویسنده یا نام کتاب استفاده کنید.
قابل سفارش در کشورهای آلمان، سویس، فرانسه، دانمارک، فنلاند، سوئد، انگلستان، امریک، کانادا و استرالیا.
<><><>
مردمانی که چکامه و چکامهسُرایی نداشته باشند، مردمانی تهی از فرهنگاند با ریشههایی کوتاه. مردمانی که شعر، هنر و فلسفه بخشی از زندگی روزمرهشان نباشد در آستانهی مرگاند.، ای بسا مردهاند به جان و خرد و زندهاند به پیکر.
ایرانیان از مردمانی بودهاند که تاریخشان را با سرود و سروده، با اندیشه – و نیز کلیشه – پیمودهاند و شعرشان تاریخ ایران را پیموده است. با نگاهی به چشمانداز تاریخ گذشته درمییابیم هرجا شعر، موسیقی و هنر در اوج بوده جامعه نیز با آشتی و آرامش بیشتر زندگی کرده و هرجا آشتی، رفاه، آسودگی و صلح روان بوده، شعر، هنر و اندیشه بالهایی بازتر و پروازگاهی فراختر و والاتر داشتهاند.
شعر، هنر، پیکرنگاری، موسیقی و داستانسُرایی در زمانهای رفاه اجتماعی، صلح و آرامش در درون و بیرون مرزهای کشور ایران گنجهایی گرانبها برای ما برجای نهادهاند. پیداست که چکامهسرایی، همروزگار ِ ملتهای کهن و فراوردهی آنهاست. ایرانان از کهنترین ملتهای جهاناند. نه تنها هستی اجتماعی ما، کیستی و چیستی ما در شعر ایران تدوین شده، حتا ادیان، آیینها، روشها و منشهای زیست ایرانیان نیز در شعر کهن آن بازتاب یافته است. برای شناخت گذشتهی خود؛ ناگزیریم شعر خود را پیکاوی کنیم.
از همین روی؛ کهنترین جهاننگری خاورمیانه یعنی آیین مهر، میترا و زرتشت (در گاتاهایش) به گونهی چکامههایی موزون و مقفی ثبت شدهاند. پس از آن نیز – تا آنجا که متنهای کهن از دستبرد روزگار به دور مانده و به ما رسیدهاند، نقش شعر بالاترین جایگاه را داشته و دارد.
گاتاهای زرتشت از نخستین نسکها (کتابهای) شعری جهان است. پس از آن نیز گاهان، یَسنهها، یشتها،ویسپِرَد، خرده اوستا، وندیداد و دیگر متون زرتشتی – که در اوستا نیز – گردآوری شدهاند بهرهی فراوانی از هنر چکامهسرایی بردهاند.
آبانیشت یکی از این متنها در بخش یَشتهاست که بازسُرایی آن را به زبان امروزین پارسی در پایان این کتاب میخوانید.
بخش نخست این کتاب (اینهمانیها) از همذاتانگاری انسان با موجودات دیگر در هستی بهره یافتهاند که البته علمی هم هست. همهگان میدانند که انسان نه «اشرف مخلوقات» بل که شاخهای از زیستیافتهگان و زییندهگان روی زمین است؛ چه آبزی،چه خاکزی و چه هوازی. همهی اینها شاخههای گوناگون درختی یگانه به نام زیست هستند.
بخش دوم کوانتومیهای من هستند که متکی بر اندیشه، علم ، فرضیه، فیزیک و فلسفهی کوانتومی است. کوانتوم پیش از آن که در آغاز سدهی بیستم نام و نظمی نسبی برای خود بیابد، وجود داشته و عمل میکرده و ردپای آن را در شعر، ادبیات، هنر و اندیشههای مردمان گوناگون زمین میتوان یافت. همدلی و نزدیکی با این سرودهها البته برای کسانی که با علم و فلسفهی کوانتومی سرو و کار و آشنایی دارند آشناتر و ای بسا دلپذیرتر باشد. من در شعرهای ۴۰ سال گذشتهام رگههای فراوان و آشکاری از نگاه کوانتومی به هستی داشتهام که دوستداران میتوانند آنها را درصدها شعری که در دهها کتاب منتشر کردهام بیابند.
بخش سوم یا آستانیها از آنچه که در و بر آستانه و درگاه نمایان است سخن میگویند و به واقعیت امروز و طرح سیال و نامشخص آینده اشاره دارند. آدمی که ریشه و پیشینهای در گذشته و تاریخ دارد در امروزِ خود نشسته – انگار که در اتاقاش – و آستان و بیرون را به سهم زاویه و توان دید خود میبیند و با ما از آنها سخن میگوید. هر ناظری را منظریست و هر منظری را ناظری. این دو دربرابر و باهم معنا دارند و به یکدیگر معنا میبخشند. آمیختهگی گذشته در امروز و مهندسی آرزویی آینده با این دو، به رفت و بازگشتهای پیاپی به گذشته و آینده در این سروده ها تبدیل شدهاند. چهار سروده از این بخش پیشتر در کتابهای شعر من منتشر شده بودند و هماهنگی و همجنسی نیرومند آنها با سرودههای تازهی این بخش من را برآن داشت تا آنها را در این بخش بازآورم.
بخش چهارم باستانیها نام دارند و بازسرایی سه سروده از زرتشت و سرودهی بلند آبانیَشت از یشتهاست. متونی بهراستی خواندنی و نیروبخش. دیدنِ جهان دیروز با نگاه امروز و دیدن جهان امروز با نگاه پیشینیان و نیاکانمان.
براین باورم که آبانیشت آیینهی تمامنُماییست که نگرش، منش و روش ایرانیان باستان را به درستی بازتابانده است. این سروده نه تنها یک متن دینی میترائیست، یک سرودهی پهلوانی و یک شعر عاشقانه نیز هست. خواننده درمییابد که آناهیتا – ایزدبانوی باران- زنخدایی زیبا، توانا، دانا و دوستداشتنی در باور ایرانیان بوده است. آناهیتا زنیست خوشاندام، خوشسخن، نیکاندیش و ایراندوست. اوخداییست که حتا اهورامزدا به نیایش و ستایش او برمیخیزد و به زرتشت میگوید که آناهیتا را ستاش کند و بپرستد (پرستاری کند).
این سروده به راستی یک شاهکار و یک سند مهم فرهنگیست که هیچ دست کمی از بازماندههای تخت جمشید و پاسارگاد ندارد.
م.ع.مانی
اردیبهشت ۲۰۱۷ میلادی