|
مانی
ویرایش شعر سپید
تاريخ نگارش :
٣ تير ۱٣۹۶
|
|
این شعر
چندان هم که می اندیشیدم، نغز نیست!
در ویرایش بعدی
این خنجر و این نقاشی خونین را از آن میکاهم.
از خون و خنجر بیزارم.
آنگاه
روی این تنکامگی برهنه
ملافهئی میکشم.
هرزهها از شعر برهنه بیزارند.
سپس
ماه را به صخرهها میکوبم
تا بر فکرهای این شعر نتابد.
دو نُمادی را هم که به آزادی اشاره دارند
از خطهای واپسین آن پاک میکنم.
آنانی که بیشتر به آزادی نیازمندند
از آن بیزارترند!
هنوز هم
این شعر لعنتی
همچون یک مورچهی متعالی
له شدنی نیست.
ایماژها و بعد، واژهها
و سپس واجها را از آن میزدایم
نفسم را در آن زندانی میکنم
عواطفم را خفه میکنم
سایهئی را آنچنان که بر جنایت میاندازند
بر آن میکشم
در خط پایانی
بر نام زنگزدهی انسان
که ناخواسته در آن جا گرفته، قلم قرمز میکشم
آنگاه از شعر بیرون میخزم.
کاغذم اکنون به راستی که سفید است
و «شعر سفید» من آنقدر «رو سفید» است
که روسیاهان به آن اجازهی نشر خواهند داد!