مانی
نفوذ در قصر دراکولایی اسلام!
تاريخ نگارش : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹

این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:     بالاترین balatarin     دنباله donbaleh     yahoo Yahoo     delicious Delicious     facebook Facebook     twitter Twitter     google Google    

برای شنیدن/دیدن این مطلب لطفا اینجا کلیک کنید:     play    

من از هموندان انجمن آرای ایران هستم. این انجمنی است ایرانگرا، مدرن، فرهنگساز، بی شیله پیله و مصمم.
یکسال از زادروزش می گذرد.
تاکنون ۲۰ بیانیه در پیوند با مسائل ایران نشر داده است. بیستمین آن را در زیر می خوانید و اگر دوست بدارید، با صدای من در اینجا می شنوید
<><><ء>

سخن بیستم انجمن آرای ایران



خردادماه ۱۳۸۹



جمهوری ایرانی؛

هم استراتژی، هم تاکتیک


جامی که سرانجام لبریز شد



مردم ایران در ۱۲ ماه گذشته گامی بلند درمسیر دگرگونی­های بنیادین و سرنوشت­ساز خود برداشتند. جام شکیبایی و خشم این ملت رنجدیده لبریز شد، به خیابان­ها ریختند و سخنِ نهان و در دل­­ فشرده‍ی خویش را با بانگ بلندِ «جمهوری ایرانی» به گوش تاریخ رساندند. در شعار «جمهوری ایرانی» مفهوم­های ایرانگریی، جدایی دین از سیاست، درخواست جاری شدن منشور حقوق بشر در ایران، پشت کردن به بنیادگرایان اسلامی و حکومت­های مستبد و خودکامه، نگهداری از منابع و منافع ملی ایران از دستبرد آخوندها، سران سپاه، آقازاده­ها، مافیای مالی و بیگانگان، درخواست آزادی، دموکراسی و کثرت­گرایی سیاسی موج می­زنند.



خانه‍ی کلنگیِ دین­سالاری؛ زیر ضربه



بیدار شدن از خوابِ کابوس­وار تاریخی و شناخت گرگِ دین که در جامه‍ی میش پنهان شده است نیز، در فحوای شعارهای ایرانیان به خوبی فهمیده می­شد. همه‍ی این­ها، در گامی که تنها یکسال از زمانِ بی­کران را لازم داشت، درواقع، خواسته­های ملتی است که ۱۴ سده در چنبره‍ی لشگر اسلام و زیر حبابِ خفه کننده‍ی دین گیرافتاده­اند. در سنجش با هزاره­ها و سده­ها، یکسال زمانی است اندک. اسلام، آخوندها و سپاهی­هاشان ۱۴ قرن زمان نیاز داشتند تا حکومت در ایران را یکسره قبضه کنند. مردم ایران برای ریشه ­کن کردن این سرطان بدخیم، به سال­ها و شاید دهه­ها نیاز داشته باشند. برانداختن و تعویضِ حکومت اسلامی در ایران تنها بخشی از درمان است. پاکسازی ایران از «فرهنگ» خرافه­پرستی، دین­ سالاری، آخوند زدگی، امامز­اده ­پرستی و هویتِ جعلی اسلامی به زمانی دراز نیاز دارد. آن هم با کوششی همه­ سویه و در سایه‍ی دولتی دموکرات، سکولار و ایرانگرا. خانه­ای را که از پای­بست ویران است، نمی­توان با تغییر نقش ایوانش برپای نگاه داشت. خانه‍ی کلنگی را باید ویران کرد و «عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی» اما اکنون ملت ایران کلنگ را برداشته است و خانه‍ی کلنگی دین سالاری را زیر ضرباتش گرفته است.





جریانات سیاسی زیر محکِ تجربه



افت و خیزهای روزمره‍ی سیاسی درسال گذشته به مردم ایران یاری رساند تا جریان­های سیاسی، مدعیان رهبری جامعه، و نیات و نقشه­های آنان را بهتر بشناسند. از رهبرانِ ضعیف و اهل چانه زدن، تا جریان­های براستی ایراندوست و رادیکال، کم و بیش برای ایرانیان شناخته شدند و با چرخش چرخ دگرگونی­ها این شناخت ژرفامندتر و گسترده­تر خواهد شد.



نفوذ در قصر دراکولایی اسلام



براندازی حکومت مسلح اسلام در ایران، همچون یک قفل نیست که با یک کلید و به دست یک جریان معین سیاسی گشوده شود. حل مسئله‍ی تاریخی ایران و رها شدن­اش از دست «ضدفرهنگ» و حکومت اسلامی، شاه­ کلیدی ندارد که در دست یک نفر یا یک جریان معین باشد. قصر کهنه و دراکولایی آخوندی، دروازه­ها و قفل­های پرشماری دارد و کلید گشودنِ هریک از این قفل­ها در دست یک نیروی سیاسی است. هیچ جریان سیاسی نمی­تواند بگوید که به تنهایی می­تواند همه‍ی دروازه­ها و روزن­های ورود به این قصر را بگشاید، آن را تصرف، پاکسازی و نوسازی کند. رهبری ایران و ایرانیان در این خماپیچِ هولناک و پرخطر، همه‍ی ایرانیان و سازمان­های سیاسیِ ایرانگرا، دموکراسی­ خواه، آینده­نگر و سکولار هستند. دسته ­کلید در دست هیچ فرد یا جریان سیاسی معینی نیست. برای برانداختن حکومت اسلام و «فرهنگ» ضد ایرانی­اش، همه‍ی میهن­دوستان، مبارزان، جریانات ملی­گرا، خردمندان و اندیشمندان باید کلیدهاشان را به این دسته­ کلید بیفزایند. ایران را همه‍ی ایرانیان می­توانند نجات داده، از گذرگاه­های دشوار عبور دهند و به سرمنزل مقصود برسانند.



رهبری از آنِ همگان است



انجمن آرای ایران می­داند که یکدلی و هم­پیمانی همه‍ی سازمان­ها و کسانی که دوست دارند در رهبری ایران هم­بهره باشند، بسادگی فراهم نمی­شود. اما کاری است شدنی و سنگ ­بناهای نخستین آن در حال چیده شدن هستند. نیرومندی حضور و خواسته­های ایرانیان برای تغییرهای ریشه­ای، پشتوانه‍ی شایسته­ای است برای همراهی و هم­پیمانی سازمان­ها، جریان­ها و افرادی که بیرون کشیدنِ ایران از فاضلاب و منجلاب حکومت اسلامی دغدغه‍ی اصلی­شان است.





چشم­اندازِ آینده و خواسته­های مردم، روشن است





چشم­اندازِ آینده روشن است. بُن­مایه­های دگرگونیِ بزرگ در دسترس­اند. ابزار تغییر کم و بیش فراهم آمده­اند. ایرانیان می­خواهند از مانداب پیشاتاریخی بیرون آیند. همین «خواستن»، مقدمه‍ی توانستن هم هست. آنانی که به نادرست می­اندیشند که می­توانند با تعویضِ نقابِ برچهره‍ی خود، ایرانیان را فریب داده و سوار بر موج، به سوی حکومتی دیگر با محتوای حکومت­های شیخی و شاهی بتازند در یک خطای محاسبه‍ی تاریخی غوطه­ورند. ایرانیان نمی­خواهند به گذشته برگردند؛ آنان می­خواهند به آینده بروند. شیخ و شاه تاریخ ایران را سرشار از ستم، غارت، کشته، زور، خون و تباهی کرده­اند. روحانیان و پادشاهانِ قلدر و ستمگر، آنچنان تاریخ ۱۴سده‍ی گذشته را در ایران به خون ایرانیان آغشته­­اند که دیگر جایی برای حضور دوباره در آینده‍ی ایران برای خود نگذاشته­اند. مردم ایران با فریادهای رعد آسای خود شعار «جمهوری ایرانی» را بر پهنه‍ی ایران روان کردند و به گوش جهانیان رساندند. آنان نه می­خواهند دینی را جانشین دینِ دیگری کنند، نه می­­خواهند پادشاهی را جانشین شیخ کنند، نه می­خواهند دوالپای گذشته را روی شانه­های آینده سوار کنند. ایرانیان می­خواهند از سنت به مدرنیته، از دین­سالاری به سکولاریسم، از خرافه به خردورزی و از گذشته به فردا بروند. این، حکم تاریخ است. در برابر ضرورت­ های ناگزیر تاریخ نمی­توان ایستاد.





شتاب گرفتن چرخ و چرخه‍ی تاریخ



انجمن آرای ایران، از شتاب گرفتن چرخ و چرخه‍ی تاریخ در میهنمان پشتیبانی می­کند. ما به سهم خود برای هدایت ارابه‍ی تاریخ به سوی «جمهوری ایرانی» کار می­کنیم و تلاش می­ورزیم. مهم نیست که چقدر از این خویشکاری تاریخی را به انجام برسانیم. مهم این است که راهِ درستی پیشاروی خود داریم. مهم این است که آن گروه از جریان­های ایرانگرای سیاسی که هم­اندیش با مردمِ آینده ­گرای ایران هستند، در چشم­اندازی نه چندان دور و دیر، بی هرگونه ترفند و خودمحوری، به سیل بنیان­کن مردم ایران بپیوندند. سدهای سدید حکومت مستبد و اندیشه‍ی حکومت­های استبدادی در جامه‍ی شیخ و شاه را درهم بکوبند.



هنگام آن رسیده که کلید­های پراکنده را در دسته­ کلیدِ نجات ایران گردآوریم.



با باور به پیروزی، زنده باد آزادی، پاینده باد ایران.






www.nevisandegan.net