|
مانی
کشتن هر ایرانی، کشتن ایران است
تاريخ نگارش :
۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
|
برای شنیدن/دیدن این مطلب لطفا اینجا کلیک کنید:
سخن نوزدهم انجمن آرای ایران
دوشنبه ۱۱ ماه می ۲۰۱۰
کشتن هر ایرانی، کشتن ایران است
در پیوند با اعدام فرزندان ایران به دست اسلام. و از آن میان فرزادکمانگیر وجوانان دیگر
تاریخ را بخوانیم! از بدو ورود «جیش اسلام» به سرزمین ایران تا به اکنون؛ میلیونها ایرانی با شمشیر اسلام و به دست متولیان الله عرب؛ یا ایرانیانِ مسلمانٖ شده؛ اعدام شدهٖ اند. در هر برگ از تاریخ ایران جوبارها و گاه سیل خون ایرانیانی روان است که خواستهٖ اند در سرزمین نیاکانی خود، ایرانی بمانند، آزاد باشند، زندگی کنند.
تاریخ ایران همچون مادری سوگوار، ۱۴ سده است بیٖ وفقه بر پیکر فرزندان خویش در سرزمین مهر و میترا میٖ موید، شیار برگونه میٖ اندازد، گیسو میٖکَنَد، از جگر فریادِ جانسوز برمیٖ آورد، سیاه میٖ پوشد، وخاک برسرخود میٖ پاشد.
تنها، در سی و یکسال گذشته، حکومت اسلام در ایران، هزاران ایرانی را اعدام کرده است تا برای غارتِ هستی ایران و ایرانی، با مقاومتی روبرو نباشد.
در فرهنگ ایرانزمین، جانِ آدمی مقدس بود. انسان و زندگیٖ اش مقدس بودند، همه چیز، حتا اهورامزدا و ایزدانش تنها زمانی ارجمند بودند که به مقدسٖ ترین پدیدهٖ ی هستی که زندگی انسان باشد ارج بگذارند. آتش و آب و خاک و هوا ارج نهاده میٖ شدند، چرا که در خدمت زندگی انسان بودند. خونریزی، پدیدهٖ ای اهریمنی بود، کشتن یک آدم به معنای کشتن همهٖ ی آدمیان بود. در فرهنگ انسانٖ محوری ایران؛ هستی از آن روی ستوده میٖشد که جایگاهی برای زیستن و هستانهٖ ی آدمی بود.
در «فرهنگ» اسلام اما؛ مرگ؛ مقدس است. این جهان تنها آزمایشگاهی است که الله براه انداخته تا انسان خاکی را در این «دنیای فانی» بیازماید! تا اگر از هزاران فرمان او (فرامین علمای دین و آخوندها) سربلند برآمد، راحت بمیرد و با خیال آسوده به «دنیای باقی» بشتابد! الله، یک انسان کُش بیٖ بدیل است. او به نمایندگان خویش (متولیان دین و پادشاهان خونخوار) با آیات قرآنیٖ اش دهها مجوز و فرمان اعدام داده است تا آنها هر انسانی را که در لابوراتوار الله (در ارض موجود) از فرامین قرآنی او و نمایندگانش پیروی نکرد، گردن بزنند، درخاک فروکرده، سنگسار کنند، بسوزانند، دست یا پایش را ببرند، خونش را بکشند و به تن بیمار آخوندهای پیر و پاسدارهای آدمخوار اسلام تزریق کنند.
«فرهنگ اسلام» همانا تقدیس مرگ است. مسلمانان برای مردگان ارج بیشتری قائلند تا برای زندگان! ادبیات ایرانیان مسلمان شده را بخوانیم، شعر ذوب شدهٖ گان در اسلام ناب محمدی را بخوانیم، رسالهٖ های پیشوایان دین یا مکلاهای ذوب شده در اسلام را بخوانیم تا دریابیم هم کشتن دگراندیشان (کافران) امری مقدس و توصیه شده است، و هم کشته شدن در راه اجرای فرامین الله و آخوند(شهادت). تفکر اسلامی همانا سیل خونی است که سطرهای شعر، سطرهای نثر؛ برگ های تاریخ و ادبیات ایران را در خود فروبرده است.
فلسفهٖ ی انسانٖ اندیشی ایرانیان زیر پای اسلامِ زندگیٖ ستیز، نابود شده است. شمشیر خونچکان اسلام ناب محمدی از گردن میلیونها ایرانی گذشته است. نمایندگان الله، ضحاکٖ وار، در کار متلاشی کردن مغز جوانان ایرانی هستند. (جالب این که ضحاک هم یک عرب بود!)
فرمانِ مرگ از اعماق سطرهای قرآن و حدیث برآمده است. این فرمان؛ همچون نعرهٖ ی وحوش در سرزمین ما پیچیده است. متولیان قرآن و حدیث، متولیان مرگ و تباهیٖ اند. این را تاریخ نشان داده است. این را همین تاریخی که دربرابر چشمان ما جریان دارد میٖگوید. این را حتا روزنامهٖ ها و شبنامهٖ های امروز ما میٖگویند. هیولای تاریکِ مرگ که جامهٖ ی اسلام بر تن؛ شمشیر اسلام در دست، و آیات قرآن در دهان دارد، در کوچه پسکوچهٖ های ایران، در خانهٖ ها، خیابانها، در شهرها و دهکدهٖ های ایران به راه افتاده و مشغول درو کردنِ فرزندان ایران است. و دریغا ایرانیانی که فرهنگ سرزمین خود را فراموش کردهٖ اند، و آنچنان آلوده به اسلام تزریقی و تلقینی روضهٖ خوانها شدهٖ اند که نمیٖ خواهند، و گاهی هم نمیٖ توانند دریابند که اسلام؛ دقیقا همین حکومت است، و این حکومت، دقیقا جلوهٖ گاه حقیقی اسلام محمدی و قرآن الهی است. آیا کسی هست که با اسناد واضح و معتبر به ما نشان بدهد که کردار، رفتار و تفکر این حکومت با اسلام مغایرت دارد؟! آیا کسی میٖ تواند، نشان دهد که در قرآن، در حدیث نبوی؛ و در رسالهٖ های علمای دین، زندگی اینجهانی انسان ارجمندتر از زندگی خیالی در «آن دنیاست»، بیٖ آن که به تفسیرهای خودساخته از قرآن، به توجیهات و به تأویلهای مضحک، و به سفسطهٖ جوئیٖهای مضحکٖ تر متوسل شود؟!
آنانی که در طول تاریخ کوشیدند حساب همهٖ ی حکومتهای اسلامی را با حساب اسلام جدا کنند تا شاید بتوانند «بیضه ی اسلام» را نجات دهند، مانند همین کسانی بودند که امروز میٖگویند: «اسلام خوب است، این حکومت اسلامی بد است»!
چه سودی دارد که هر روز بر پیکر همٖ میهنمانمان که به دست حکومت اسلام در ایران کشته میٖشوند، مویه کنیم؟ و درهمانحال، همچنان دین و قرآن و حدیث این حکومت را ستایش کنیم؟ چه سودی دارد که بر مرگ فرزندانمان اشک بریزیم، و در همانحال روزی ۵ بار رو به سوی پایتخت اسلام (مکه) زانو بزنیم و زادگاه سرکوبگران ایرانیان را نماز ببریم؟!
۱۴ سده است که مامِ میهن ما سوگوار است. ۱۴ سده است که مامِ میهن بر کشتهٖ ی جوانان ایرانی شیون میٖ کند، گیسو میٖ پریشد، خاک و کاه برسرمیٖ افشاند. ۱۴ سده است ایرانِ شکستٖ خورده به دست لشگر اسلام، سوگمند است.
اما دریغا که با سوگواری و خاک برسرکردن، ایران از دست نمایندگان غارتگر، خونریز و متجاوز اسلام ناب محمدی رها نخواهد شد. با سوگواری، نمی توان از تجاوز جنسی سربازان گمنام امام زمان به پسران و دختران ایرانی جلو گرفت. با نالیدن و زاری کردن نمیٖتوان لشگر اسلام را از خاک مهر و میترا و کوروش و رستم بیرون ریخت.
چه سودی دارد که با گیسوی پریشان، با التماس و ندبه، با سینه ٖی چاکیده با زنگی تیغٖ بدست و خونریز اسلام روبرو شویم؟ هزاران بار چنین کردهٖ ایم. چه سودی داشته است؟! نمیٖ توان از سوئی، این حکومت را نفرین کرد و از سوئی دیگر در عاشورا و تاسوعا برای بنیانگزاران این حکومت عزاداری کرد، آش نذری پخت و به زیارت قبرهاشان رفت.
مادر سوگوارم! میهنم! گرچه اشک تو اشک من است و مویهٖ ی تو مویهٖ ی من، اما ازخواب و خاک برخیز! قامت بگشا، و به جای آن که چنگ و ناخن در چهرهٖ ی خود فروکنی، چهرهٖ ی پلید حکومت اسلام در ایران را شیار بینداز. تنها راه رهائی تو، جارو کردن زبالهٖ ای است بنام حکومت دین و حکومت اسلام از ایران اهورائی و میترائیٖ ات. تنها راه رهائی تو از چنگال این اهریمنی که ۱۴ قرن است بر خانهٖ ات مسلط شده، بیرون کردن او از خانه است؛ نه آن که او را از این اتاق به اتاق دیگری برانی تا هر بار لباس دیگری بپوشد و نامی دیگر برخود نهد و دوباره حاکم بر تو شود، و ۱۴ قرن دیگر نیز خانهٖ ی تو را در تصرف خود داشته باشد و فرزندان تو را بکشد.
با باور به پیروزی، زنده باد آزادی، پاینده باد ایران.
***
برای شناخت افزونتر از دیدگاههای انجمن آرای ایران؛ و برای پیوستن به انجمن آرای ایران به نشانیهای زیر بروید:
http://www.anjomaneara.org
info@anjomaneara.org
تلویزیون انجمن:
www.livestream.com