مانی
سه شاعر:از پشت فاصله های بی تقدیر
تاريخ نگارش : ۵ آذر ۱٣٨۴

این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:     بالاترین balatarin     دنباله donbaleh     yahoo Yahoo     delicious Delicious     facebook Facebook     twitter Twitter     google Google    

سه شعر از سه شاعر
 
از پشت فاصله های بی تقدیر
به شاعر میدانهای سیاه ، مانی

  علی ساروی


دلتنگیهایت را
به شیهه ی اسبی بسپار
و گلمیخی را
که در کف دستم روییده
از چلیپا دور کن!
کبوتر
در پرهایش
ورم کرده ،
کبوتر را با شیههء اسبان پرواز ده!
 
  گرگان
***

شقایق علی پور

 
در من هنوز
دیوانه ترین حضور جهان نفس می کشد
آن که افعیانه آفتاب تنت را می بلعد
فاتح ترین قبیله ی تنهائی است
که کشف مکرّر جفرافیای تو را هر شب
                            پنهان می کند
 
حالا     دوباره پنهان شو
که این قبیله ی دیوانه
  خیال فتح دیگری دارد
                             گرگان
***

سید علی نبوی
 
 
سزای بارانهایم بود
بر بوی تو
به زاویه ای دلتنگ
سرنیزه های آبی ی تو نیش می زنند
گیلاسهای تنت
با بوی نارنج
 
از هر کنار عریانی
سر می خورند قطره های هیز
با تیرباران نمناک نفسهایت
ابرهای گیج
اشکال خرامیدن را گم کرده اند
 
اینک تنی تنها
سزای بارانهاست
بر سطح خیس   خم می شود
بر ناف منتشرت مویه می کند





www.nevisandegan.net