|
مانی
سه شاعر:از پشت فاصله های بی تقدیر
تاريخ نگارش :
۵ آذر ۱٣٨۴
|
|
سه شعر از سه شاعر
از پشت فاصله های بی تقدیر
به شاعر میدانهای سیاه ، مانی
علی ساروی
دلتنگیهایت را
به شیهه ی اسبی بسپار
و گلمیخی را
که در کف دستم روییده
از چلیپا دور کن!
کبوتر
در پرهایش
ورم کرده ،
کبوتر را با شیههء اسبان پرواز ده!
گرگان
***
شقایق علی پور
در من هنوز
دیوانه ترین حضور جهان نفس می کشد
آن که افعیانه آفتاب تنت را می بلعد
فاتح ترین قبیله ی تنهائی است
که کشف مکرّر جفرافیای تو را هر شب
پنهان می کند
حالا دوباره پنهان شو
که این قبیله ی دیوانه
خیال فتح دیگری دارد
گرگان
***
سید علی نبوی
سزای بارانهایم بود
بر بوی تو
به زاویه ای دلتنگ
سرنیزه های آبی ی تو نیش می زنند
گیلاسهای تنت
با بوی نارنج
از هر کنار عریانی
سر می خورند قطره های هیز
با تیرباران نمناک نفسهایت
ابرهای گیج
اشکال خرامیدن را گم کرده اند
اینک تنی تنها
سزای بارانهاست
بر سطح خیس خم می شود
بر ناف منتشرت مویه می کند